جمعه ۱۱ آبان
|
دفاتر شعر آرش غفاری درویش(منتظر)
آخرین اشعار ناب آرش غفاری درویش(منتظر)
|
آن دم که مسيحا از او دم گرفت
في الجمله زمين و آسمان نام گرفت
نقد صوفي دين نيست اين بار
اين روح از جانب ايزد آرام گرفت
باده در ده چند از اين باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام گرفت
هرکه دور است از نفس خويش
عاقبت ميداند او را غم ايام گرفت
.....................
از علق آمدام
در سرا شيب زيستن...
در تکاپو براي بودن
در انتها براي ماندن
اين اولين تپش قلب من است
قلبي پاره از درد
درد يک باور تلخ
که انسان خوش آمدي
در باديه سرد
نفس کلي اين لوح محفوظ
چه زماني است براي يک طلوع
طلوع مني چون تو
که در راه آزادي جان خواهم داد
تولد من يک ثانيه است
که شايد بي تفاوت
از گذار يک حادثه باشد
اين طلوع مرا ميترساند
از غروبي چون امروز
واز فردا هايي چون
ديروز....
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.