سقف های باز

مرا دنبال کنید

رنگ شــعــر

رنگ زمینه

دفاتر شعر کاظم دولت آبادی(فراز)

آخرین اشعار ناب کاظم دولت آبادی(فراز)

" سقف های باز " پشت دیوارهای قطور و پنجره های بسته ی شهر در برابر_ وانموده هائی ازخود ایستاده ام در آخر_ خط چین های مسیر در زیر_ سقف باز . . . نمی دانم چرا شاید کسی راهی نشانم دهد شاید کسی سلامی کند شاید پاسبانی مرا بازداشت کند شاید زور گیری مرا با اندک مقاومتی لخت کند شاید نگاه فاحشه ای روی نگاهم مکث کند شاید فرنگ بر گشته ای در خط پیاده و در چند قدمی من ترمز کند شاید طلبکاری مرا پول کند شاید ماشینی به من بزند و من را در همان حال رها کند شاید "وانموده ای" به من اعتنا کند. . . . نگاه من دوخته در در اضطرار_ شهر از تباهی های جهل در خفقان_ شهر از خاکستری های درد که مردی زیر باران_ مسموم تند میدود که زنی آشفته است که پیرمردی در تقلا ست در خط عبور . . . که جوانی که نگاه میکند - با کوله باری از کتاب در بغل- به جوانکی پورش سوار -مثل خود- در خودروئی با سقف باز در انتظار_ لبخندی از صورتک ها ی یخ زده حادثه ای از دو دوست_ نا آشنا در زیر_ دو سقف_ باز . . . جوان بیچاره شاید که اندرزهای پدر را مرور می کند: - - " او را در خوشی غوطه ور سازید - تا فرق_ سرش - حبابهای کوچک - در سطح این خوشبختی - مانند سطح آب، خواهد ترکید " * - - و خمیدگی_ من از سنگینی_ حبابهای کوچک_ او در سطح_ استخوانهای فر ق_ سر . . . اینجا آخرخط است آخر خط چین_ منتهی به مرزهای گنگ به وانمو ده های خرد شده زیر درد زیر یوغ نظم جائی برای دور زدن و تکرار_ انزوای شهر - - - - - - - - - - - - - - - - *داستایوفسکی – یادداشت های زیر زمینی ----------------- 15/04/92 کاظم دولت آبادی (فراز)

۰

شاعر درخواست نقد دارد