سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 28 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت حكيم عمر خيام
10 ذو القعدة 1445
    Friday 17 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      جمعه ۲۸ ارديبهشت

      مهتاب

      شعری از

      منوچهر منوچهری (بیدل)

      از دفتر فقط بخاطر تو نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۵ بهمن ۱۳۸۹ ۱۳:۰۹ شماره ثبت ۱۲۳۱
        بازدید : ۱۰۴۰   |    نظرات : ۱۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر منوچهر منوچهری (بیدل)

       

       

      مهتاب زعشقت

       

      چه خبر داشت

       

      آن شب که گذشتیم ازآ ن

       

      کوچه تاریک

       

      درخلوت تنهائ

       

      آن شب

       

      دیدی  که همه خفته وما

       

      عاشق و بیدار

       

      مهتاب زعشقت چه خبر داشت

       

      ان شب بسی از عشق برای تو

       

      بگفتم

       

      از نور فزاینده

       

      ایمان

       

      از راه خدا

       

      مهر خدا

       

      لطف خدائیش

       

      شاید بتو گفتم که

       

      خدا چیست .....خداکیست  

       

      امادل من

       

      بادل سنگ تو

       

      نه یکسان

       

      من بودم وسحر سخن و

       

      رازو تمنا

       

      تو بودی واندیشه یک

       

      سایه غمگین

       

      این عشق دورغ است

       

      این بار سخن ها

       

      همه کذب است

       

      ذر پشت همین چهره پاکش

       

      شرری هست

       

      خواهد که بسوزد

       

      همه هستی من

       

      خواهد نگذارد که آرام بگیرد

       

      ارامش روحم

       

      همه گمشد

       

      آرامش این جان من

       

      افسوس

       

      که تیغ سخنش

       

      قرقه به خون است

       

      افسو س که عشقش

       

      افسوس که مهرش

       

      همه نازاو ریائست

       

      مهتاب زعشقت

       

      چه خبر داشت

       

      دیدی که ستایش گر مهتاب

       

      بانور تمناگر یک عشق

       

      روی نمکین تو بوسید

       

      در باور تو

       

      باور این عشق چه سخت است

       

      در باور من باور این عشق 

       

      چه زیباست

       

      ای کاش که قلب من و

       

      قلب تو یکی بود

       

      مهتاب ازعشقت چه خبر داشت

       

       

       

       

       

       

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

      Guest

      ،

      حسین توسطی (حس تو)

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0