هميشه گفتم همه چي رو به راهه
ولي نپرسيدين سمته كدومه راهت
كه تو صدات هست آه و ناله
من بودم ، صاف و ساده ، بي افاده
فكر كردم ، ميفهمين ، ميشه بود دوست ، بدون مايه
از لبي كه ، يه لحظه ، نيوفتاده ازش خنده
ولي اين ، دليل نميشه دلم ، نباشه در بنده
غم و غصه ، پر حفره ، پر عقده
كاسه چشمم ، پر از خونه
دست هر كسي رو گرفتم
از همون دست ، يه سيلي پس گرفتم
تقصير خودمه ، به هر كس رو دادم
حواسم نبود ، دلاشون مرده ، بو دادن
كروس:
تو گوش مردم، يه صداي مثل ناقوس پيچيد
فانوس بود كه به غمها توپيد
كه ميگه بايد سوخت و ساخت
زندگي يعني برد و باخت
بهت زده موندي ، ميگي اين فانوسه
آره داداش اين همون فانوسه
تو قاموس دريا ، كمك كرد ، نبود كوسه
مثل خيلي گل پسرا نبود که بگیم لوسه
هنوزم ميگم ،تو مشكلات بايد صاف وايسي
مرد خيس، كه نميترسه از هواي باروني
منم ميدونم تو هم مثل من داغوني
بدون زاپاس ، تو صجرا ، پنچر شدي ، راستي
فهميدم توي اون شب كه نور نبود
دنبالش بودم ، فكر كردم ، از من دور بوده
نور همين حوالي ، تو دل بوده
چشمم انگار كور بوده ، نديده
اميدم تو مشكلات خودش يه غول بوده
كه شمع اميد ، هيچ وقت خاموش نشد
تو بدترين طوفان هم ، داغون نشد
برا همين كه ميگم ، خدا گره گشايه
ميدونه كدوم گره گشايه
گره تمام داراييم رو باز كرد
كه بگه فانوس خودت نوري
برو جلو بكن راه باز مرد
فانوس