سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
  • روز ارتباطات و روابط عمومي
9 ذو القعدة 1445
    Thursday 16 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت

      بهانه!

      شعری از

      فاطمه خجسته (بچه گیام)

      از دفتر آوایِ دل نوع شعر افراغ اندیشه

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۹ فروردين ۱۳۹۲ ۰۴:۱۴ شماره ثبت ۱۰۶۷۶
        بازدید : ۱۳۷۷   |    نظرات : ۳۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر فاطمه خجسته (بچه گیام)
      آخرین اشعار ناب فاطمه خجسته (بچه گیام)

      گل پر شورِ این باغی تو انشا کن غزل ها را
      در این دنیایِ تاریکم تو مأوا کن غزل ها را
       
      طنینِ قلبِ سردم باش و جاری محضِ چشمانم
      بیا آهسته آهسته تو احیا کن غزل ها را
       
      تنم تب دارِ آغوشت هراسی در سرم مانده
      که دل مَوّاج و سرگردان تو دریا کن غزل ها را
       
      طلسمِ سبزِ چشمانت درونم شعله ها دارد
      تلاطم را بگیر از من مدارا کن غزل ها را
       
      بیا بنگر که دستانم به عشقت خانه می سازد
      از آن آغوشِ دلگرمی تو افشا کن غزل ها را
       
      شکوهی در نگاهم باش و رازی غرقِ زیبایی
      نوایِ گرم و لبریزی تو نجوا کن غزل ها را
       
      دلِ تنگم حضورت را کمی با عشق می خواهد
      بیا آرام با مهرت تو املا کن غزل ها را
       
      نگو از مرگِ خاموشی که در دستت دلی دارم
      میانِ قلبِ بی تابم تو بر پا کن غزل ها را
       
      نگاهت آشیانِ من به دنیایم گلستانی
      خداوندا قرارم دِه مداوا کن غزل ها را
       
      بمان با من نگاهم را به آغوشت بهایی دِه
      همان دریایِ لبریزم تو رسوا کن غزل ها را
       
      ببین عمقِ نگاهم را تلاطم در خیالم را
      که دنیایت قرارم شد تو امضا کن غزل ها را
       
      نفس در جانِ من خشکید و بی تابی نشانم شد
      گلِ مستِ نگاهم باش و غوغا کن غزل ها را
       
      ببین قلبم نمی ترسد از آن طوفانِ رسوایی
      بِبَر دریایِ مشقم را تو ژرفا کن غزل ها را
       
      عجب اشکی به دل جا ماند و فریادش کویری شد
      به عشقت تشنه می رویم تماشا کن غزل ها را
       
      کلیدِ قلبِ من مهرت تو رمزی تازه پیدا کن
      بیا از عمقِ خاموشم تو بینا کن غزل ها را
       
      در این غوغایِ بی مهری دلیلِ خوب بودن شو
      دلی بی تاب و خاموشم تو زیبا کن غزل ها را
       
      به مهرت شانه هایم قرص و محکم ماند و مأوا شد
      بیا آرامِ احساسم تو مبنا کن غزل ها را
       
      -           بچه گیام -
       
      پی نوشت:
       
      این سروده یکبار مورد نقد قرار گرفته، می دونم خالی از نقص نیست، حالا حالاها باید سیاه مشق بنویسم شاید منم بتونم به مرور رو وزن منظورم رو به خوبی منتقل کنم،...
      یه دوست خوب گفتن این غزل زیباست. این بود که مجددا منتشرش کردم...این انتشار مجدد به پاس نظر لطفِ ایشان... هنوز چندان علم ویرایش سروده هام رو ندارم...
      ببخشید به بزرگی خودتون نقایصش رو...
      پذیرای نقد و پیشنهادتون هستم.
      با ارادت و احترام
      null
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0