سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 1 خرداد 1403
  • روز بهره‌وري و بهينه‌سازي مصرف
  • روز بزرگداشت ملاصدرا، صدرالمتألهين
  • آغاز محاصرة اقتصادي جمهوري اسلامي ايران توسط آمريكا، 1359 هـ ش
14 ذو القعدة 1445
    Tuesday 21 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      سه شنبه ۱ خرداد

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      نامه ای از لندن ،خوشبختی وظیفۀ آدمی است!
      ارسال شده توسط

      احمدی زاده(ملحق)

      در تاریخ : يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۲۶
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۴۱ | نظرات : ۲۴

      سلام. شما را نمی دانم، امّا من اوّلین بار است که برخورده ام به حرفی نغز و پُر مغز از یک نویسندۀ آمریکایی در مقاله ای با عنوانِ «خوشبختی وظیفۀ آدمی است» (۱). این خانمِ نویسنده، که اسمش «اِلایزا کالوِرت هال» است، و هشتاد سال پیش سر به بالین خاک گذاشت، هم داستان نویس بود، هم برای حقّهای هرگز نداشتۀ زنها فعّالیت می کرد.
      این بانوی بزرگوار در همان شروعِ مقاله اش می گوید: «این که خوشبختی به عنوان یک وظیفۀ انسانی به ما معرّفی بشود، کاملاً تازگی دارد. ما به خوبی می دانیم که وظیفه های عادّیمان چه چیزهایی است: راستی، درستی، پاکی، شکیبایی، و امثال اینها، و همه را از بر هستیم. امّا خوشبختی در شمارِ آنها نیست. در این تردیدی نداریم که بدبخت بودن حقّ مسلّمِ ماست، و خوشبختی یک آرزوی واهی است: نه فضیلتی حساب می شود، نه وظیفه ای. در واقع، بدبینیِ رایجِ زمانه به ما یاد می دهد که به خوشبختی به دیدۀ نوعی بلاهت نگاه کنیم، و آن را نشانۀ کوتاه فکری و حقارت روحی بدانیم.»
      و در اینجاست که این بانوی بزرگوار به «ئونوره دو بالزاک» (۲) یکی از بزرگترین نویسنده های نیمۀ اوّل قرن نوزدهم فرانسه و جهان اشاره می کند که لابُد از ذهن و زبانِ اهلِ زمانۀ خود گفته است: «فقط احمقها خوشبختند!»
      این نکته فوراً مرا به یاد یک بیت معروف انداخت که باید زبانِ حال بعضی از خواصّ تنها به قاضی رفته باشد، زبانزدِ بسیاری از عوامّ بی احتیاج به قاضی هم شده است. شاعر، که شاید ادیب الممالک فراهانی (۳) باشد، می فرماید: بیچاره آن کسی که گرفتار عقل شد/ خوشبخت آنکه کّره خر آمد، الاغ رفت!
      فعلاً «شرقیِ» آشنا را به حال خودش گذاشتم و با کلمۀ «خوشبخت» رفتم سراغ اینترنت، ببینم چندتایی از «غربی» های بیگانه، از همرُتبه های «بالزاک» آدمهای «خوشبخت» را چه جوری دیده اند. یکیشان که «گوستاو فلوبر» (۴) است، و رمان معروفش «مادام بوواری»، گفته است: «حماقت، خودپرستی، و تندرستی سه شرط لازم برای خوشبحت بودن است، که البتّه اگر حماقت موجود نباشد، آن دوتای دیگر باطل می ماند!»
      و بعد برخوردم به حرفِ «هیپولیت آدولف تِن» (۵)، فیلسوف و منتقد ادبی و هنری فرانسه، تقریباً همعصر «بالزاک» و «فلوبر»، که گفته است: «مردم دنیا چهار نوعند: عاشقان، جاه طلبان، ناظران، و احمقان. خوشبخت ترینِ آنها احمقانند!"
      با این وقت کم، همین نمونه ها کافی است. بپردازیم به نکتۀ اصلی، یعنی همان حرفِ خانم «اِلایزا
      کالوِرت هالِ» آمریکایی، نویسندۀ مقالۀ «خوشبختی وظیفۀ آدمی است». این که حرفِ این بزرگوار به دلم چسبید، دلیلش است که بعد از هشتاد سال در جامعۀ انسانی زندگی کردن، اعتقادی که دربارۀ انتظارِ خالق از مخلوقِ خودش پیدا کرده ام، این است که مهمّ ترین و مقدّس ترین و خدایی ترین وظیفۀ هر موجود زنده ای، از جمله آدمیزاد، این است که حتّی الامکان خوش و خوشبخت زندگی کند، چون بدبخت زندگی کردن خِلافِ قانون طبیعت و خِلافِ مشیتِ پروردگار است!
      این را هم باید در نظر داشت که «غم» با «خوشبختی» مغایرتی ندارد. «غم» یکی از زاده های «فکر» است، و بنابراین: «در این عالم کسی بی غم نباشد، وگر باشد، بنی آدم نباشد!» (۶) کی هست که اگر خوب فکر بکند، نگوید: «آن خوشبختی ای که حماقت ضامنش باشد، ارزانی حیوانات!»
      ۱- اِلایزا کالوِرت هال (Eliza Calvert Hall): «خوشبختی وظیفۀ آدمی است.»
      ۲- ئونوره دو بالزاک (Honoré de Balzac): «فقط احمقها خوشبختند!»
      ۳- ادیب الممالک فراهانی : «محمدصادق متخلص به امیری ملقب به ادیب الممالک ...برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام وزیر مشهور محمدشاه ...در ۱۴ محرم ۱۲۷۷ هَ . ق . متولد شده علوم ادبی زمان را نزد اساتید فن فراگرفت در شاعری بر اکثر سخنوران عصر خویش پیشی جست . نخست پروانه تخلص داشت و چون ملقب به امیرالشعراء گردید تخلص خود را امیری نهاد (لغتنامۀ دهخدا)..
      ۴- گوستاو فلوبر (Gustave Flaubert): «حماقت، خودپرستی، و تندرستی سه شرط لازم برای خوشبحت بودن است، که البتّه اگر حماقت موجود نباشد، آن دوتای دیگر باطل می ماند!»
      ۵- هیپولیت آدولف تِن (Hippolyte Adolphe Taine)
      ۶- «در این عالم کسی بی غم نباشد/ وگر باشد، بنی آدم نباشد!» شما می دانید این شعر مال کیست؟
       نویسنده :علیزاده طوسی

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۴۶۳۰ در تاریخ يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۲۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0