سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 13 خرداد 1403
    26 ذو القعدة 1445
      Sunday 2 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۱۳ خرداد

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        وطن وارونه واژه های بخت من
        ارسال شده توسط

        حمیدرضاابراهیم زاده

        در تاریخ : سه شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۳ ۰۴:۰۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۲۵ | نظرات : ۱

         
        سرزمین بخت من از  وارونه واژه های بدیع ساخته شده است
        جایی که (محرم)( مرحم) نیست
        و جای آرامش ( ترس) در( سرت ) جوشان است
        جایی که  (راز) راجز (زار) نمی بینی 
        و(زاغ) را به جای (غاز) رنگ می کنند 
        اینجا ست که ( شرف )  برای تفریح (فرش) می شود
        یا باید سکوت کرد تا لعل برایت لعل بماند ویا آنکه  بجنگی و از (هلال ) (لاله) برآید
        و از بر دوست (نامه)( همان) است که دیدید
        اینجا سرزمین جملات وارونه ست
         جایی که بر سر ((گنج)) ((جنگ))می شود
        ،((درمان)) ((نامرد )) می شود و((قهقه))((هق هق))می شود!!!
        ولی((دزد)) همان ((دزد))است و
        ((درد))همان((درد)) است و دردشت زندگی ((گرگ))همان((گرگ)) می ماند...
        و((مار)) در آستین انسان ((رام )) می شود
        و  ((خرس)) ازترس تدبیر آدمی ((سرخ )) می شود
         اری سرزمین جملات وارونه،جایست که:
        ((من)) ((نم))  می کشد
        و ((دنگ )) ما ازلذت زندگی(( گند )) می شود
         و((یار)) ((رای )) عوض می کند،
        ((راه)) گویی ((هار))شده،و((روز)) به ((زور)) می گذرد،
        ((اشنا))را جز در ((انشا)) نمی بینی
        و چه ((سرد)) است  این ((درس)) زندگی.
        اینجاست که چه آسان واژه ی سرد ((مرگ)) برایم به آنی  ((گرم )) می شود
        چرا که همچنان  ((درد)) همان ((درد))است.
         و ((درم)) درکارش چو (( مرد)) است
         
        و من می ترسم از(نادان)  که از هر طیف (نا دان) است
         ودر دست خالی بابا هنوزهم  (نان)  آیا ( نان) است. ؟
         و آیا (کرد)  (درک) هم می شود یاران؟
        واما (کاک) همچنان (کاک) مانده است وبا ایمان
        ندارد (نیک) درخود (کین ) پنهان...
         امان ازظلم پیمایان که از (خاک)  کاک ( کاخ) می سازند
         واز فلز ذات (پاک)  اوبازهم  ( کاپ ) می سازند
         
        وبر( دار) وارونه واژه های این  جهان  باز هم ( راد) آویزان...
        تو از (حرف)  (فرح)  بخش آزادی می دانی وطن یعنی ایران وایرانی.
        (امین) اینک می دهد جایش به (نیما) که بردارد قلم را وبنویسد ماجرای تلخ توفان را......
        دلم آرامش وارونه ی وروانه ها می خواهد وگرمای آغوش  صبا را.
         
        بگذارید چیزی نگویم واز هرطرف (لال) بمانم........
         
          2010/2/7   .  حمید رضا ابراهیم زاده

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۵۸۸ در تاریخ سه شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۳ ۰۴:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0