سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403
    1 ذو القعدة 1445
    • ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها، 173 هـ ق، روز ملي دختران
    Wednesday 8 May 2024
    • روز جهاني صليب سرخ و هلال احمر
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    فصل گــــــــــــــــــــــــــذشته
    ارسال شده توسط

    سیدعلی کریمی

    در تاریخ : سه شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۶:۵۰
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۹۱ | نظرات : ۷

    توی فصل گذشته سخت بود خاطراتی که بهاشون زندگی می کنی بهت خیانت کنن مخصوصآ به جایی برسی که تمام روز برات بشه جهنم خیلی سخته سخت ...
    از روزای که برای تو یه دنیا آرزو بودن اما امروز همون روزا برات مرور کردن عذابه همون روزایی که حکم یه دنیا رو برات داشت همون دنیایی که توی رویا دیواراشو از شمش طلا درست کرده بودی ولی یک قدم جلوتر باید باورت میشد همه اون روزا ساده بودی به طوری که فصل گذشته قدم به قدم خیانت کنارت بود تو نمی دانستی دستش در دست دشمنت بود چه حالی پیدا می کنی ...
    نمی تونم اصلا فکر کنم توی فصل گذشته تو کنارم نبودی تا ببینی همونایی که کنارم بودن دستشون با دشمن سلام می کرد نمی دونی چی کشیدم سخته بگم از اونایی که بهام بودن جز اونا کسی نداشتم همونا منو فروختن به چی ؟
    ای خدا نمی دونم فصل بهارم چرا زد شد پائیر رنگ بهارو گرفت زمستون جاشو خالی کرد تابستون زمستون شد.
    نمی تونم نمی مونم نمی خوام برگردم به فصل گذشته همون فصلی که مرهم منو به نیستی کشونده مرگ نزدیک من منم نزدیک مرگ باید می رقصیدم...
    نه دیگه به هیچ عنوانی با بر نمی گردم که چه بشه ای خدا تو که می دونی من تا مرز جنون رسیدم حالا چرا برگردم به جایی که منو به نیستی کشونده ای خدا تازه دارم می کنم عادت به تنهایی ای خدا آخر دنیا کجاست کجا....
    نمی تونم اصلا فکر کنم توی فصل گذشته تو کنارم نبودی تا ببینی همونایی که کنارم بودن دستشون با دشمن سلام می کرد نمی دونی چی کشیدم سخته بگم از اونایی که بهام بودن جز اونا کسی نداشتم همونا منو فروختن به چی ؟
    ای خدا نمی دونم فصل بهارم چرا زد شد پائیر رنگ بهارو گرفت زمستون جاشو خالی کرد تابستون زمستون شد.

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۲۵۱۰ در تاریخ سه شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۶:۵۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0