محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
دوشنبه 7 خرداد 1403
افتتاح اولين دوره مجلس شوراي اسلامي، 1359 هـ ش 20 ذو القعدة 1445
Monday 27 May 2024
به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹
دوشنبه ۷ خرداد
گروم گروم میکوبه
قلبم درون سینه ای که تنگه
ای بی عاقبتا ن این زمانتان بگذرد
این ظلمت شما شتابان بگذرد
شادی مصیبت و خزان نماند
روسیاهی شما و
هر درد که دل می کشد از زخم زبانی ست ..
می خراب و خم شراب
مستیش دل و دین داده به آب
روزگار پیری و معرکه گیری
شده باب حضرات بی ت
این شعر و در زمان حیات استاد عزیزم زنده یاد جناب فرج الله مرید بیدختـــــــــــــی سرودم
به نام
می ترسم تو را خدا بنامم!!!
🌹گل نازی بروییدش به گلدان🌹
🌹به او گفتم که ای زیبای خندان🌹
آواره نبودی تو، بی خانه چه میفهمی
غمگین نَنِشستی در غمخانه... چه میفهمی
هر بار تو را دیدم از ع
ای ملک سیما که ازتو غیر حیران است تو را
داند حق انسان نگوید هر که، انسان ،است تورا
وادیِ عشق تو را بی باده پیمودم چه سود!
مادر اصطرلاب عشق است عشق اصطرلاب حق
پدر آن قدرت حق سحر مطلق
عشق، چون آمد، سر و سامان گرفتم
چون درختی خشك بودم، جان گرفتم
از غمت، ای آسمانِ بیقراری
...
نور سیاه میدمد از دریچه ی صبح...
دست در دست خیالت سمت دریا می روم
من می روم
تا بخوابم
و آنقدر در خواب می مانم
تا تو بیایی !!
ما محرم رازیم نگو بند نبود
هرمان هسه حرمان دلش هند نبود
یغماگر چشمان خمارت غم ماست
ناگفته نماند م
مِی و مُطرب همه جمع اند و برفتم از خویش
مِی زِ ما مَست و خلایق زِ جهان آزادند
هرچه از مستیِ چَش
جوانی بود ومن ..؟
در این دنیا که سرتاپا فریبه.؟
جوانی رفت ؛ من با من غریبه
دقیقنا غافل از قا
بارِ دگر در دلِ فصلِ بهار_سبز شده شالی به هر کشتزار
پوکهام
سر دادهام
تا
جان بگیرم
آه...
ای خشاب خالی
ای فشنگ دورو
عزیز قلب بابایی تو دختر
به مهرت، آسمانِ دل پُر اختر
"بسازم موشکی نیشش ز فولاد"
باور نکنم دیگر باغم که ثمر دارم
پنجه درپنجه ی باد و بیتاب ،
روم سوی آفتاب
نوری میگیرم به جان شب خویش
همچو کرم شب تاب
شوق بر شوق او فزاید از ارنی
مست آن شراب شوق ادرکنی
ای که در ساغرِ احساس، هویدا بودی
ماه و خورشیدِ دلم بودی و پیدا بودی
تا غمِ تشنگی از ساحلِ خشکم ببر
یه جایی بین خواب و بیداری اسیرم
نمی دونم ولی انگاری یه درخت بیدِ پیرم
رقص گیسوی تو در آینه غوغا می کرد
در هوای روی توجاماندم از گیسوی تو
رو گرفتی حال حیران مانده ام در کوی تو
آن لحظهٔ باشکوهِ پیوستن...
کنارم نیستی حالا دلم چون ابر می بارد
دلم تنگ است و هرگز دست از تو بر نمی دارد
مرا نادیده می گیری
بهشت را
بگذار
برای
وعده ی آخر...
دلم حسِ خوبِ اولین دیدار میخواد
شاید این جمعه بیاید شاید...
بی تو هرگز دل نخواهم داد ننگ و نام را
سر نخواهم کرد بی تو دولت ایام را
به چشمِ آبیِ چون آسِمانت،
به ابروهای چون رنگینکمانت،
بغض های زن
در ابتدا
کلمه بودند و
در ازدحام سکوت
بی زایش می مردند
و
نبودم اگر متلمذ خوبی تو ببخش که تمامت کنام رؤوف است
دور فلک به قامت ما دار میزند
شعله هستی شعله ای افتاده در جریان باد
می شوی چون لاله ای دلداده در دامان باد
وضو با اشک ِ شبهای ِ بدونت
گرفتم مست در محراب ِ رویت
📌آزاد
م.مدهوش🌿
🎤دکلمه: بانو هستی احمدی🌷
امشب فضای سینه ام بدجور نم دارد
گر نبینی التماسم دیده گریان چون کنم
آتر و آتشک؛جنگ میان ایزد و آتر ؛بر سر تصاحب کردن عشق...
ایکه تو نشناختی راه وطریق
کی تو بتوانی برون از خود رفیق
درجامعه ی شمع ها ،
هم عشرتکده داشتند و، هم عبادتکده و،
بسیاری هم بودند ، اهالیِ خانه
از بس که تنها ماندهام حتّی
تنهاییَم با من نمیسازد!
قلبم گهگاهی...
می بیند تورا!
مهر او با ما چه ها کرده
با همه بی وفایها چنین با ما وفا کرده
جودش از عشق و وفا سرشار
بین
دل در گِرو یاد تو ، تَنگ است هنوز / ای آنکه دلم را به رُخَت هست فُروز
لطفا اگر دلتون گرفته منم یکی مثل خودتونم
زیر این پست جای مناسبی واسه حرف زدنه
زاهد ازترس جهنم گریه و زاری کند
عابد هم بر شوق جنت رو به دلداری کند
بیراهه ی گم گشته ام را...
بوی گلاب قمصر کاشان رسد ز دور
چشم بر هم زدم اسیر شدم
در جوانی ببین که پیر شدم
عشق، احساس مالکیت بود
مالک چشمهای تر بودم
تمام می شود و می رود پی کارش!
تو آدرینایِ آتشگاه ، غزلْ محکوم به زیبایی/ رزِ وحشیِ شهرِ ماه ، لبت نفرینِ زیبایی
به هوای عشق لیلا اگرت هنوز جانی است ... بسپار در ره او به طناب دار دیگر
مجموع ۱۲۴۳۴۴ پست فعال در ۱۵۵۵ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک