سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        نهایت‌شب

        شعری از

        عیسی بابامیر

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۵۵ شماره ثبت ۹۳۳۷۰
          بازدید : ۲۱۰   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عیسی بابامیر

        مردی در آینه است،دلتنگ و ناامید
        در انتظار یورشِ دلواپسیِ جدید
        تا لیلیِ نشسته در افسانه‌ها توئی باید
        ازتمام عشق‌های این جهان ترسید
        باید نشست، بی‌اختیار مرمرینِ تَنت را
        به مرد هرزه‌ای که تو را دید می‌زند بخشید
        آنگاه تازه می‌شود از درز پنجره 
        یک کاسه آب پشت قدم‌های رفته‌ات پاشید
        بیچاره مادرم،چه بی‌خبر،چه ساده‌لوحانه
        در آخرین تماس حال تو را پرسید
        سیلاب‌های خون به دلم کرده‌ای ولی (هرگز)
        طغیانِ این دو رود را(هرگز) نخواهی دید
        شاید بهار فرصت نشو و نما نخواهد یافت
        • نیلوفری که دور ساقه‌ی این سدر می‌رویید
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۰۸
        درود بزرگار
        بسیار زیبا و غمگین بود
        دستمریزاد خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد امیری
        چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۷:۵۲
        درود بر آقا عیسی
        زیبا بود خندانک خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۲
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        عطر گلزار شعرت
        در باغچه دلم
        همیشه
        جوانه می زند
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۲۱
        سلام جناب بابا میر
        زیبا سرده اید
        دورود ها
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عیسی بابامیر
        چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۹
        با سپاس از همه‌ی عزیزان
        اگر امکان دارد بنده رو در راه بهتر سرودن نقد بفرمائید.
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۰۷
        خندانک خندانک شعری غمگین و زیبا خندانک خندانک

        لایک🌹👍
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز ابراهیمیان
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۵۶
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۳۵
        تا لیلیِ نشسته در افسانه‌ها توئی باید
        ازتمام عشق‌های این جهان ترسید

        سلام و درود ها به شما زیبا بود

        لذت بردم

        قلم تان ماندگار خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        محمدرضا آزادبخت

        م سر به سر اگر سرم برود هرگز نمی گذارم سر به نا سر رود در سرم این شد شش سر جناب فرشید خان جنگی در کارنیست غول شش سر نام شعرم است از دفتر بانوی ازلی
        افسانه نجفی

        تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
        فرشید به گزین

        ت ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوندو سر برود هم برآن سریم این میشه سه تا سر محمدرضاجان یعنی حداکثر قدرت ما پس قبول که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
        محمدرضا آزادبخت

        ه شاه به میل خود هرگز سوار بر اسب نمی شود مگر ملکه خورشید آفتابش را کجتر کند ستیز با تو معنا ندارد وقتی خورشید خودستیز تر از همه تاج را بر سر گذاشت ااافرشید جان نمی دانستی من شاعر معنا ستیزم و گاهی معنا گریز اصلا مفهوم شعربرای من معنا نداردفقط زیبایی شعر برایم مهم است ای دشمن نازنینم غول شش اسر از دست تو عصبی ست
        فرشید به گزین

        دریافتمت که فر خورشید تویی فرشید کجا قبله امید کجا ااا چه مشاعره معناستیزی شده البت به جز قسمت شاهانه

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0