سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403
    8 ذو القعدة 1445
      Wednesday 15 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت

        جزیره

        شعری از

        ارش انوسیان

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۰:۴۹ شماره ثبت ۳۶۹۲۴
          بازدید : ۳۲۷   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ارش انوسیان
        آخرین اشعار ناب ارش انوسیان

        چه داستان زیبایست فراموشی ادم ها میان جزیره ای سبز وسط دریای نیلگون ابی ..بیا بگذریم از دلهایمان .. بیا بگذریم از زخم های کهنه دشمنی ها تمام شد اخرش چه؟میشوم همان سرباز کهنه وبازمانده جنگ با پرچمی سوخته در دست ..اسیر بادو باران ...نگاه تو سرد شد دیر امدی ..من هنوز به فردای بهتر امید دارم ..ماندنی نیس خاطرات تلخ و.شیرینت ..نگاهت ..مهربانیت این یکی را شک دارم ی شاید الزایمر امانم نمیدهد اتفاقا خوب است این درد فراموشی ..میشوم همان پسربچه شاد و خندان که میدود بسوی رنگین کمان ...قهوه تلخ ؟ن تمام شد ..قهوه هایم دیگر شیرین است بدون تو ..قهوه های ناب با شکر صمیمیت روی نیمکت چوبی ..چشمانت را نمی خوام دیگر تمام خورشید تابستان را امانت گرفته ام ..چشمان سیاه و شرورت را بگذار برای مسافران دیگر ..من به افتاب دلبسته ام به روشنی به مزرعه افتابگردان های پابرجا وخیس عرق تابستانی ..خاطرات بوی سوز زمستان میدهند رد شدم از تو....شما؟ ..بیا بگذریم از دلهایمان .. بیا بگذریم از زخم های کهنه دشمنی ها تمام شد اخرش چه؟میشوم همان سرباز کهنه وبازمانده جنگ با پرچمی سوخته در دست ..اسیر بادو باران ...نگاه تو سرد شد دیر امدی ..من هنوز به فردای بهتر امید دارم ..ماندنی نیس خاطرات تلخ و.شیرینت ..نگاهت ..مهربانیت این یکی را شک دارم ی شاید الزایمر امانم نمیدهد اتفاقا خوب است این درد فراموشی ..میشوم همان پسربچه شاد و خندان که میدود بسوی رنگین کمان ...قهوه تلخ ؟ن تمام شد ..قهوه هایم دیگر شیرین است بدون تو ..قهوه های ناب با شکر صمیمیت روی نیمکت چوبی ..چشمانت را نمی خوام دیگر تمام خورشید تابستان را امانت گرفته ام ..چشمان سیاه و شرورت را بگذار برای مسافران دیگر ..من به افتاب دلبسته ام به روشنی به مزرعه افتابگردان های پابرجا وخیس عرق تابستانی ..خاطرات بوی سوز زمستان میدهند رد شدم از تو....شما ؟
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0