سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        شب پر اندوه

        شعری از

        مینا ایرانشاهی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۷ ۲۰:۴۹ شماره ثبت ۶۹۰۷۶
          بازدید : ۳۷۹   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مینا ایرانشاهی
        آخرین اشعار ناب مینا ایرانشاهی

        سرد است چو بهمن ماه
        چشمان هراسانم
        عشق از دل من کی رفت
        افسوس نمیدانم
        رنجیده ام از عالم
         هم صحبت پاییزم
        از عشق و هوس خالیست
         این شعر غم انگیزم
        خنده ز لبم پر زد
        غم برده به تاراجم
        پر از بغضم و به گریه
        هر ثانیه محتاجم
        نه دل ز کسی بردم
        نه در دل من عشقیست
        عاشق شدم اما یار
        انگار به یادم نیست
        آه از غم آن عشقی
        که راز مگو باشد
        تو عاشق و اما غیر
        در خلوت او باشد
        هر راه که من رفتم
        بیراهه شد و بن بست
        با حال خرابم باز
        گفتم که امیدی هست
        شاید که غم از این دل
        روزی برود،شاید
        جای شب پر اندوه
        صبحی پر عشق آید
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۲۱:۵۶
        درود بانو
        به شعر ناب خوش آمديد خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        پنجشنبه ۱ آذر ۱۳۹۷ ۰۶:۵۳
        سرد است چو بهمن ماه
        چشمان هراسانم
        عشق از دل من کی رفت
        افسوس نمیدانم
        رنجیده ام از عالم
        هم صحبت پاییزم
        از عشق و هوس خالیست
        این شعر غم انگیزم
        خنده ز لبم پر زد
        غم برده به تاراجم
        (پُر بغضم و با گریه)
        هر ثانیه (درگیرم)
        نه دل ز کسی بردم
        نه در دل من عشقی ست
        عاشق شدم اما یار
        انگار به یادم نیست
        آه از غم آن عشقی
        که رازِ مگو باشد
        تو عاشق و اما غیر
        در خلوت او باشد
        هر راه که من رفتم
        بیراهه شد و بن بست
        با حال خرابم باز
        گفتم که امیدی هست
        شاید که غم از این دل
        روزی برود،شاید
        جای شب پر اندوه
        (صبحِ تَرِ عشق آید)




        سلام
        به شعرناب خوش آمدید .شعر زیبایی ست .
        سعید فلاحی
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۰۵:۴۴
        احسنت
        پاینده با قلم احساستان خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۱۰:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۷ ۱۲:۴۲
        درود بانو
        به شعر ناب خوش آمدید عزیزم
        قشنگ بود خندانک خندانک خندانک
        فتانه خزاعی ( دلدیدار )
        پنجشنبه ۱ آذر ۱۳۹۷ ۰۰:۲۶
        خیر مقدم خندانک خندانک خندانک بسیار زیبا و دلنشین خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجید شیاسی  مجید
        پنجشنبه ۱ آذر ۱۳۹۷ ۰۹:۰۰
        سلام درود برشما بسیار زیبا موفق باشید یا علی
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        جمعه ۲ آذر ۱۳۹۷ ۱۷:۰۵

        شاعر فرزانه
        سرکار خانم ایرانشاعی
        با سپاس
        از آفرینش این اثر موزون و دلنشین
        همیشه هایت در اوج
        متشکرم
        سلام
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        محمدرضا آزادبخت

        م سر به سر اگر سرم برود هرگز نمی گذارم سر به نا سر رود در سرم این شد شش سر جناب فرشید خان جنگی در کارنیست غول شش سر نام شعرم است از دفتر بانوی ازلی
        افسانه نجفی

        تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
        فرشید به گزین

        ت ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوندو سر برود هم برآن سریم این میشه سه تا سر محمدرضاجان یعنی حداکثر قدرت ما پس قبول که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
        محمدرضا آزادبخت

        ه شاه به میل خود هرگز سوار بر اسب نمی شود مگر ملکه خورشید آفتابش را کجتر کند ستیز با تو معنا ندارد وقتی خورشید خودستیز تر از همه تاج را بر سر گذاشت ااافرشید جان نمی دانستی من شاعر معنا ستیزم و گاهی معنا گریز اصلا مفهوم شعربرای من معنا نداردفقط زیبایی شعر برایم مهم است ای دشمن نازنینم غول شش اسر از دست تو عصبی ست
        فرشید به گزین

        دریافتمت که فر خورشید تویی فرشید کجا قبله امید کجا ااا چه مشاعره معناستیزی شده البت به جز قسمت شاهانه

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0