سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403
    8 ذو القعدة 1445
      Wednesday 15 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت

        آفرینش

        شعری از

        هاشم دانش مایه(دانش)

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲ ۲۰:۱۴ شماره ثبت ۲۰۵۴۱
          بازدید : ۸۶۸   |    نظرات : ۳۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر هاشم دانش مایه(دانش)
        آخرین اشعار ناب هاشم دانش مایه(دانش)

         

        درقالب خاکی ام چه دیدی

         

        مارا به وجود آفریــــــدی

         

        خلق کردی و پیکرم چو دیدی

         

        از روح مقدست دمیـــــــــدی

         

        وان گه به فرشتگان درگه

         

        دستور ســجود دادی ناگه

         

        شیطان ز میانشان به پا خاست

         

        من زآ تشم او ز خاک بر پاست

         

        من گرم وز آتـــــشی که پاک است

         

        او پست و کثیف هان ز خاک است

         

        هرگز نکنم ، اگر چه رانی

         

        سجده به بشـر تونیک دانی

         

        هفتــــــاد هزار سال عبادت

         

        کرده ام دهی تو خد شهادت

         

        پاداش کنون تورا بـــخواهم

         

        دیگر ز تو هیج من نخواهم

         

        فرمود بگو زمن چه خواهی

         

        گفـــــت او ببرم ره دوراهی

         

        یک ره به بهشت کشیده راهی

         

        راه دگرش سوی تبـــــــــاهی

         

        فرمود قبول و زود رانــــــدش

         

        جمله ی بهشت یاغی خواندش

         

        گفتـــــــــــا که من انتقام گیرم

         

        شیـــطان صفتان شوند اسیرم

         

        تک تک ببرم به سوی برزخ

         

        تا داغ شود تنـــــــــور دوزخ

         

        اول کس گمره دو عالم

         

        شد جد بشر جناب آدم

         

        از میوه ی ممنوعه کمی خورد

         

        آن کــــــــم زبهشت،اوبدر بُرد

         

        از عرش به فـرش چون برون شد

         

        هم چشم و دلش چو کاسه خون شد

         

        گفتش به خدا گناهکـــــــــارم

         

        من نادم وسخت شرمســـا رم

         

        نادیده بگیر تو این گناهــم

         

        آخر شنوی تودرد و آهـــم

         

        فرمود گزین تو صبر پیشه

         

        بکّن توبدی ز بیخ وریشــه

         

        گر از عملت خدا شود شاد

         

        پاداش تو جنـــت برین باد

         

        دانش که توکلــــــش خدا هست

         

        دل قرص اگر چه پر گناه است

         

        اثر پدر بزرگوارم

                  به زودی مجموعه اشعار پدرم به چاپ میرسد و این شعر منتخبی از آن اشعار است.

         

        چودیدی

        از روح

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0