سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        آن لاک پشت

        شعری از

        آروین محمدی

        از دفتر شعرناب نوع شعر موج نو

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲ ۱۸:۵۱ شماره ثبت ۱۲۶۵۳۱
          بازدید : ۹۶۳   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر آروین محمدی

        صدای ارسالی شاعر:
         
        در کوهستان دور افتاده ای... 
        ازصخره ی بزرگی بالا رفتم 
        عبور از صخره بسیار سخت بود
        اما انگار مقدر بود که بروم
        پشت صخره... 
        دیدم زیر درختچه ای... 
        لاک‌پشتی نشسته
        همین که من را دید بسیار شوکه شد
        ترسیده بود! 
        بعد از چند لحظه آرام شد
        از کلوچه ای که داشتم... 
        به او تعارف کردم
        {گفت: آب وغذا نمی خواهم... 
        چیز دیگری میخواهم
        قسمت میدهم... 
        برایم کاری بکن} 
        گفتم لاک‌پشت جان...
        چه چیزی اینگونه آزارت داده؟ 
        {گفت: در طول پنجاه سال عمرم
        سی سال است اطراف این درختچه
        زندگی میکنم...
        مشکلاتی داشتم که دوست داشتم از همه دور باشم 
        اما اکنون از تنهایی دیوانه شده ام... 
        دوست دارم با لاک‌پشتی زندگی کنم...
        سی سال است از نزدیک موجودی را ندیده ام! 
        فقط ده سال پیش که نوک صخره بودم
        دیدم پایین صخره زن و مرد جوانی 
        ایستاده بودند
        حرف های زیبا می‌زدند 
        ده سال است لحظه عاشقانه شان... 
        از جلوی چشمم نمی رود} 
        از حرف هایش بسیار متاثر شدم 
        گفتم لاک‌پشت جان قول می‌دهم 
        همسری زیبا برایت پیدا کنم
        لاک‌پشت در لاک خود نمی گنجید... 
        وقتی برگشتم حال عجیبی داشتم
        بدون هیچ معطلی... 
        دنبال لاک‌پشت ماده گشتم
        بعد از سه ماه گشتن... 
        لاک‌پشت زیبا و تنهایی را پیدا کردم 
        چند روز بااو حرف زدم  
        تا اینکه راضی شد
        لاک‌پشت ماده را از صخره بالا بردم 
        لاکپشتِ نر، منتظر... 
        به نوک صخره خیره بود
        بیچاره... آن چند ماه... 
        لحظه به لحظه منتظر بود
        من و لاک‌پشت ماده را دید...
        تا به حال در زندگی ام
        این چنین شوق و ذوقی ندیده بودم
        گفتم خب در کنار هم... 
        تا آخر عمر زندگی کنید
        با سپاس گذاری های بیشمار... 
        و گرفتن هدیه ای از لاک‌پشت، برگشتم 
        احساس رضایت بسیاری از خودم داشتم
        من همیشه آن دو لاک پشت را یادم بود 
        اما آنقدر مشغله داشتم که... 
        نمی‌توانستم سری به آنان بزنم 
        بالاخره بعد از پنج سال 
        روزی تصمیم گرفتم... 
        برومُ سری به آن دو بزنم
        وقتی از صخره بالا رفتم... 
        لاک‌پشت نر نفس نفس زنان به پیشوازم آمد
        {گفت: نه او من را دوست دارد... نه من او را
        فکر می کردم در این دنیا... 
        از تنهایی سخت تر وجود ندارد
        اما دوست نداشتن همسر 
        هزاران برابر آن سخت تر بود!} 
        من هم ناراحت... 
        لاک‌پشت ماده را روی دوشم انداختمُ، برگشتم... 
         
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۹ دی ۱۴۰۲ ۱۱:۴۷
        عزیزززززززززرزم خندانک
        چه بااحساس و واقعنی خندانک خندانک
        دچار طلاق عاطفی شدن خیلی بده.. خندانک
        سلام پسر خوب.. خندانک
        راستش اطلاع چندانی از قالب موج نو ندارم.. اما بنظرم نوشته شما داستانکی بود که زیر هم نوشته شده بود.. خندانک
        نمی دونم شایدم اشتباه می کنم و واقعنی قالبتون رو درست انتخاب کردید.. اما دوست داشتم نظرمو حتی غلط بگم.. خندانک
        در ضمن جمله لاک پشت در لاک خود نمی گنجید باحال بود خندانک
        شاد.. سلامت و ثروتمند باشید خندانک
        دانیال حاجی زاده (اشک)
        دانیال حاجی زاده (اشک)
        شنبه ۹ دی ۱۴۰۲ ۱۱:۵۹
        خواننده متفاوت شاهزاده خانم خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۹ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۳۴
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        دانیال حاجی زاده (اشک)
        شنبه ۹ دی ۱۴۰۲ ۱۱:۵۹
        زیبا بود احسنت خندانک
        فاطمه منشدی
        سه شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲ ۰۰:۳۲
        درود
        زیبا و دلنشین خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0