سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

پنجشنبه ۳ خرداد

صفحه رسمی شاعر مهسا الیاس پور


مهسا الیاس پور

مهسا الیاس پور



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
شنبه ۹ تير ۱۳۶۹

برج تولد:

سرطان

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
زن

تاریخ عضویت

:
جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۱

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
فارس - مرودشت

علاقه مندی ها

:
شعر - نویسندگی - نقاشی - موسیقی - طراحی سایت - برنامه نویسی - گرافیک

امتیاز

:
۰
تا کنون 20 کاربر 30 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

لیست دفاتر شعر


۱

دل نوشته ها

۲

رهگذر و درویش


اشعار ارسال شده


 ...
این شعر را ۲۴ شاعر ۷۳ بار خوانده اند.
مهسا الیاس پور ، فــاتـــح ، احمدرضا زارعی ، ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا ) ، سمیرا شریفی (آسمان) ، اعظم خواجه اف - خجسته ، بهونه راد و ۱۶شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۹۳۹۶ در تاریخ جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۱ ۱۹:۳۲    نظرات: ۲۳
عشق // غرور شعری از مهسا الیاس پور از دفتر دل نوشته ها نوع شعر

 ...
این شعر را ۲۱ شاعر ۷۶ بار خوانده اند.
سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق) ، سمیرا شریفی (آسمان) ، سید رضا موسوی ، رضا محمدی (شب افروز) ، زهــرا امیــری ، امین سوری ، دلارا (آ.م) و ۱۳شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۹۳۷۴ در تاریخ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱ ۱۷:۵۶    نظرات: ۲۲

مجموع ۷ پست فعال در ۲ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر مهسا الیاس پور



شب برفی
پاهای سردم را به زحمت از میان برف ها بیرون می کشم و کمی جلوتر دوباره در برف فرو می برمشان تا شاید برسم به مکانی نامعلوم... تا بتوانم نفسی زنده کنم و یا شاید هم دلیلی برای زنده ماندن
شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۲ ۰۰:۵۳    نظرات: ۱۴


پیانو
ایستادم و زنبیل خریدهایم را به دست دیگرم سپردم، نفس عمیقی کشیدم، خواستم دوباره حرکت کنم که چیزی توجهم را جلب کرد، به سمت مغازه رفتم و از پشت ویترین مشغول تماشای پیانوی چوبی شدم، به نظ
پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲ ۰۳:۴۵    نظرات: ۱۰


 
هدیه تولد
عرق روی پیشانی را با پشت دستش پاک کرد. کیسه ای که روی شانه اش گذاشته بود، را جابه جا کرد و به قدم هایش سرعت بخشید... چند لحظه بعد وارد گاراژی شد، کیسه را از دوشش به پا
پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۲ ۱۱:۱۰    نظرات: ۹


 
محاکمه در شب عید (داستان )
 
پا به کوچه نهادم و در را محکم بهم کوبیدم، از صدایش تنم لرزید، بعد از کمی مکث، چادرم را روی سرم مرتب کردم و سپس به داخل کوچه نگاهی انداختم،
چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۲ ۲۳:۵۱    نظرات: ۴


یک دوست 
 
صدای پرندگان که بر روی لبه ی پنجره نشسته بودند فضای انباری را پر کرده بود. نگاهی به اطرافش انداخت، در میان وسایل کثیف و خاک آلودی که در آنجا بود کیف کهنه ای را برد
دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۲ ۰۲:۲۶    نظرات: ۱۱
مجموع ۶ پست فعال در ۲ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1