سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 10 ارديبهشت 1403
  • روز ملي خليج فارس
  • آغاز عمليات بيت المقدس، 1361 هـ‌.ش
21 شوال 1445
  • فتح اندلس به دست مسلمانان، 92 هـ ق
Monday 29 Apr 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    دوشنبه ۱۰ ارديبهشت

    ساز نو ( اول)

    شعری از

    عباس زارع میرک آبادی

    از دفتر حدیث حکمت نوع شعر مثنوی

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۹ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۵۴ شماره ثبت ۴۵۹۱۸
      بازدید : ۶۳۷   |    نظرات : ۴۵

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر عباس زارع میرک آبادی

    ساز نو ( اول)
    در خبر آمد  که  در  روزی  بزرگ       
               کل عالم جمع شد   جمعی   سترگ
    دیو و دد، صدها ملک ، صدها قمر        
               صد ستاره ، شمس تابان چون گهر
    خاک و آب و نور   عالم در   کنار       
                 تا   که    بسپارد  خلافت    کردگار
    آدمی هم گوشه ایی  بنشسته بود      
                  از تمام این    جهان   دل خسته بود
    پچ پچی در گوش  عالم   بار   شد       
                این ضیافت  بهر  چه  در   کار  شد
    ناگهان    آمد   صدا از   سوی  او      
                  جمله ی   عالم   در   آمد  جوی  او
    گفت ما را ظرف خالی کیست هان      
                  تا  ببخشیم اش کمال  خویش  جان
    پس ندایی  از  درون   خلق   گفت       
                 ظرف من  لایق ترین  جا  بهر  جفت
    ذات من نزدیک  با  ذات   تو   باد      
                   بهترین    ظرفم   من   از   بهر  نهاد
    گر  مرا   ذات  خدایی  جای    شد      
                  حق به عالم این  چنین بر  پای  شد
    نیم  می دارم   من  از  سهم  کمال     
                  نیم   دیگر  ده   شوم  نیکو   خصال
    نام او پرسید    و آمد   این   صدا     
                  من  ملک  هستم    نیم  از  حق   جدا
    پاسخ آمد  ظرف خود  بشکن  مرا    
                   تا   ببینم    ظرف   تو   در    جایگاه
    گفت  ظرفم را شکستن چیست یار   
                   سازه ام را این  شکستن  نیست کار 
    ۷
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۵۸
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    درود استادبزرگوارم
    مثل همیشه زیبا وحکیمانه بود
    دست مریزاد خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    عباسعلی استکی(چشمه)
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۲۶
    درود استاد عزیز
    بسیار زیبا و حکیمانه بود
    سال خوبی داشته باشید خندانک خندانک خندانک
    آرمین اسدزاد (الف)
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۲۸
    درودها بر جناب میرک آبادی
    از حکمت طبعتان نوشیدم خندانک
    احسنت ها خندانک خندانک

    سال خوشی را برایتان آرزومندم خندانک خندانک خندانک
    زهرا حسین زاده
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۴۲
    خندانک خندانک خندانک
    سعید عاصم یوسفی(سعدیار)
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۵۴
    بهر سخنت واژه تقدیر کم آرد
    شیرینی شعرت خسته را تن بزداید

    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    صفیه پاپی
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۰۱
    .............. خندانک خندانک خندانک ..................................
    نیم می دارم من از سهم کمال
    نیم دیگر ده شوم نیکو خصال
    خندانک
    خندانک
    بسیاااار عاااالی استاد بزرگوارم خندانک خندانک خندانک
    مشتاق ادامه ی آن هستم خندانک خندانک

    الهی! در عطای عیدانه به کرم خود بنگر نه طاعت من،
    که آنچه تو را شاید از هیچکس برنیاید.
    نوروزتان خجسته باد خندانک خندانک
    ................. خندانک خندانک خندانک .........................
    هدیه به اهالی خوب شعرناب:

    زن جوانی بسته‌ای کلوچه و کتابی خرید و روی نیمکتی در قسمت ویژه فرودگاه نشست که استراحت و مطالعه کند تا نوبت پروازش برسد .
    در کنار او مردی نیز نشسته بود که مشغول خواندن مجله بود.
    وقتی او اولین کلوچه‌اش را برداشت، مرد نیز یک کلوچه برداشت.
    در این هنگام احساس خشمی به زن دست داد، اما هیچ نگفت فقط با خود فکر کرد: عجب رویی داره!
    هر بار که او کلوچه‌ای برداشت مرد نیز کلوچه ای برمیداشت. این عمل او را عصبانی تر می کرد، اما از خود واکنشی نشان نداد.
    وقتی که فقط یک کلوچه باقی مانده بود، با خود فکر کرد: “حالا این مردک چه خواهد کرد؟”
    مرد آخرین کلوچه را نصف کرد و نصف آن را برای او گذاشت!…
    زن دیگر نتوانست تحمل کند، کیف و کتابش را برداشت و با عصبانیت به سمت سالن رفت.
    وقتی که در صندلی هواپیما قرار گرفت، در کیفش را باز کرد تا عینکش را بردارد، که در نهایت تعجب دید بسته کلوچه‌اش، دست نخورده مانده .
    تازه یادش آمد که اصلا بسته کلوچه‌اش را از کیفش درنیاورده بود!
    وحید کاظمی
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۱۰
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    درود بر استاد زارع بزرگوار
    بسیار عالی و خواندنی
    مثل همیشه حرفه ای قلم زدید
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    سللی پر از اتفاقات خوب براتون آرزو میکنم
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۲۹
    گفت ظرفم را شکستن چیست یار


    سازه ام را این شکستن نیست کار
    باسلام وارادت استاد ادیب وبزرگوارم
    خوش حالم بازهم حکمت ودرس زندگی واخلاق می آموزم از زبان شعرتان
    سال نو مبارکتان و سبزی اشعارتان ماندگار خندانک خندانک خندانک
    مجنون ملایری
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۵۱
    با سلام استاد عزیز مثل همیشه عالی موفق باشی
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۲۸
    درود بزرگوار

    ..............

    بهره بردم

    سال نو مبارک



    خندانک خندانک خندانک خندانک





    جواد آتشبار (غافل)
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۴:۱۸
    درود جناب زارع بزرگوار
    زیبا سروده اید...
    سبز باشید و قلمتان سبزتر..
    ایام به کام خندانک
    نیره ناصری نسب
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۵۳
    درود بر جناب زارع بزرگوار

    سروده ای پندآموز و زیبا از قلم شما را خواندم

    بهره می گیرم از کلام نابتان

    روزگارتان بهاری خندانک خندانک خندانک
    محمد علی سلیمانی مقدم
    سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۶:۰۲
    درود بر دوست عارف
    خندانک خندانک خندانک
    ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
    چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۴:۳۶
    جناب آقای میرک آبادی عزیز، سلام علیکم.
    .................................................................
    مثنوی عارفانه وحکیمانه ایست..............
    وبسیارهم زیبا،پرداخته شده...دستمریزاد بزرگوار..........
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    احمد رشیدی مقدم (گمنام)
    چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۵۶
    درود فراوان به استاد وسرور عزیزم جناب زارع
    ضمن عرض تبریک از سروده جنابعالی حظی وافر بردم
    زیبائی سروده واظهار نظر عزیزان بقدری
    باشکوه است که مرا به حیرت برده وبه قول معروف
    جائیکه عقاب پر بریزد
    از پشه لاغری چه خیزد ؟
    جز آنکه دعا کنم بجانت
    هرگز به دلت غمی نریزد
    دست حق نگهدار
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
    چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۳:۵۵
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    فاطمه فقیه زاده(فقیرزاده)
    چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۵ ۲۰:۲۸
    سلام درود برشما خندانک
    محمودرضا رافعی (رافع)
    پنجشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۹۵ ۲۰:۵۴
    ای عیان بی‌من مدان و ای زبان بی‌من مخوان
    ای نظر بی‌من مبین و ای روان بی‌من مرو
    دلنشین بود ، ممنون
    مسعود احمدی
    جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۳۵
    خندانک خندانک
    امیر جلالی( ا م دی )
    يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۱۰
    استاد عزیز و دوست خوبم جناب زارع عذر خواهی می کنم که دیر خدمت رسیدم و از کلاس مفید شما جا ماندم . بر خود واجب دانستم که بخش اول را بخوانم و بعد بخش دوم را و در پایان احساس و برداشت خود را تقدیم محضرتان نمایم. در بخش دوم خدمت خواهم رسید و درود بر شما خندانک
    نرگس فانی
    سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ۰۹:۵۸
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0