سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403
    8 ذو القعدة 1445
      Wednesday 15 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت

        کو...چه ( الهام از شعر عبورِ شاعرگرانقدر مهدی یوسفی نژاد ( لولی وش )

        شعری از

        اعظم گليان ( ماهور )

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۱ تير ۱۳۹۰ ۱۴:۲۱ شماره ثبت ۳۷۶۱
          بازدید : ۱۰۱۷   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اعظم گليان ( ماهور )

        عبور:
         
         
        درب ها را بگویید باز نشوند ،
        بچسبند پنجره ها سفت هاشور میله ها را 
        که من اسارتم  را به اسیری  کشانده ام 
        یک نردبان بالاتر از خیال
        درست لحظه ی میلاد ِ تبسم ِ چشمی
        که رنگ ِ عبور به خود گرفته بود !

        سر برافراشتم تا عبور
        سر بلند تر از سروی که آسمان را به سخره می گرفت
        آنگاه که ستارگان مغرور 
        رنگ  به تحقیر ِ افول می دادند
        از درخشش زنانه ی نگاهی 

        و  زن .....
        روی کبودی ِ ترکه ای خشک
        آویخته به استیصال ِ گلبرگ
        فهم ِ ریزش را برای باغ به تفسیر نشسته بود ،
        شعر ِ دهانش را باد مزمزه می کرد
        بی آنکه بخواند به خویش
        تصویرساز ِ  نفسهای گلی بی بهار را !

        آه...
        نفسم می  ریخت که می دیدم
        شاه بال ِ شعر  در سایه می سوخت !!

        عجالتأ به درب ها بگوئید باز شوند
        و پنجره ها وُ هاشورها را ....،
        نفسهای شعر سهم ِ من بود
        سهم کبوتری که پرش مهر بود  وُ بالش رویا ،
        وقتی  با پرو بال ِ عشق قصد ِ پرواز کرده بود !     مهدی یوسفی نژاد ( لولی وش )

         

         

        کو...چه  ( الهام از شعر عبورِ شاعر گرانقدر مهدی یوسفی نژاد ( لولی وش )

        و من، با بالهای ساده ام  

        سقوط کردم در آغوش نفسهای دلتنگ

        با چشمک ستاره های پرسو

        در تب و تاب کویر تا کویر.

         

        حالا فریادت میزنم

         بلند بلند

        که خاک عریان باغچه را

         به سبزینه ی  دستان  تو بسپارم

        این شبها ،نه من

         که فاصله هم فاصله گرفته با تقویم

        با تعطیلات سرخ خواب آلود

        و با باران، که در من

        بابهانه و بی بهانه

         می بارد.

         

        حالا تو بگو

        تویی که با کوچ من

        درکوچه آمدی

        تا بگویی مرا

        که کو؟ چه  آمده بر حال و روزم؟

        و من

         پاسخت را

         به خواب همان کوچه می دوزم ...  اعظم گلیان  ( گلی )

         

         

         


        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۳ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        مهدی یوسفی نژاد (لولی وش)

        ،

        آمنه نوزاد(آرام)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0