سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری


عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 28 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت حكيم عمر خيام
10 ذو القعدة 1445
    Friday 17 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      جمعه ۲۸ ارديبهشت

      دردهای رسوب شده ی من

      شعری از

      بهزاد چهارتنگی ( خاموش )

       از دفتر هیوا در باد نوع شعر
      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۸ تير ۱۳۹۰ ۰۳:۱۵ شماره ثبت ۳۶۹۰
        بازدید : ۸۸۲   |    نظرات : ۱۹
      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      چه ساده بودم هیوا !

      تا همین دقیقه های پیش

      پندارم بر این بود ؛

      که تو هم ؛

      بی من ؛

      بریده ای !!!

      ها !

      چه خواب و خیالی !!!

      خام بافتم ؛

      بر این گلیم کهنه ی استعاره و احساس .

      من از همین سکوت ساده می ترسیدم هیوا !

      ورنه ، می دانم

      در این (( شب آرزو ))

      مجال هیچ امّای دیگری ،

      برایم باقی نمانده است .

      و باید ؛

      آخرین ته مانده های این شب وامانده را

      لا جرعه سر بکشم.

      تا شاید ،

      آرام گیرد ؛

      این روح نا آرام و دیگر بار ؛

      متولد شود ؛

      شعری از دردهای رسوب شده ی من

      در نگاه خیس تمام تقویم ها !!!

      حالا باد هم که بیاید ،

      فرقی نمی کند .

      باز غروب می ماند و یک عالمه دلتنگی و

      هزار اندوه ناسروده و

      سرفه های ممتد شاعری غریب

      در زوزه های بی گاه باد .

                                     بهزاد چهارتنگی ( خاموش )

                                     از مجموعه ی : هیوا در باد

                              سروده شده در شهر کرد 90/3/20
      ****
      شب آرزو :اولین شب جمعه از ماه رجب را بدین نام نهاده اند .

      ***
      برخی دوستان برایشان سوال شده که (( هیوا )) به چه معناست .

      هیوا : در زبا ن کردی به معنای دختر چشم سبز می باشد. حقیر این مجموعه شعر را از سال 1378 شروع کرده ام و اکنون حدود 12  سال است که با ( هیوایی ) که خودم آفریدم و ساختم وپرداختم همواره در خلوت با او گریسته ام با او خندیده ام و با او دردهایم را تقسیم کرده ام شاید هرکس برای خودش هیوایی داشته باشد . باور کنید آنچنان با هیوا آمیخته ام که هر لحظه او را در کنارم احساس کرده ام . برای من هیوا خیالی نیست اما برای شما نمی دانم هر جور می خواهید هیوا را ببینید .
      اما هیچگاه دلم نیامده این مجموعه را پایان دهم .اما احساس می کنم به پایان نزدیک است . اگر یک انتشارات معتبر و خوب پیدا کنم شاید امسال برای چاپ آماده اش نمایم . تا خدا چه بخواهد .

      از اینکه نمی توانم به موقع جواب کامنت ها و نظرات شما بزرگواران را بدهم حقیر را به بزرگواری خودتان ببخشید .
       بهزاد چهارتنگی ( خاموش )09166052899
                                         09135119458
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

      Guest

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.

      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      علی اسماعیلی علی اسماعیلی
      ۴۳ دقیقه پیش       علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
      ۱۴ ساعت پیش       نرگس زند (آرامش) نرگس زند (آرامش)
      ۲ روز پیش       جمیله عجم(بانوی واژه ها) جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      ۲ روز پیش       سید هادی محمدی سید هادی محمدی
      ۳ روز پیش       وحید سلیمی بنی وحید سلیمی بنی
      ۴ روز پیش       جمیله عجم(بانوی واژه ها) جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      ۴ روز پیش

      نظرات

      راحله حصارکی (راحیل) راحله حصارکی (راحیل)
      ۱۶ دقیقه پیش       راحله حصارکی (راحیل) راحله حصارکی (راحیل)
      ۱۶ دقیقه پیش       راحله حصارکی (راحیل) راحله حصارکی (راحیل)
      ۱۷ دقیقه پیش       راحله حصارکی (راحیل) راحله حصارکی (راحیل)
      ۱۸ دقیقه پیش       راحله حصارکی (راحیل) راحله حصارکی (راحیل)
      ۲۱ دقیقه پیش

      مشاعره

      ساسان نجفی(سراب)

      وفا کنیم ملامت کشیم خوش باشیم اا که در طریقت ما کافریست رنجیدن
      آذردخت شرقی(آذر دخت)

      امشب برای همیشه تو را ترک می کنم ااا روح از بدن برای همیشه جدا می شود برو
      ساسان نجفی(سراب)

      ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس اا ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا
      معصومه خدابنده

      نمیشود که شوی فرانوشم ااتویی که شهد لبت با ترانه می نوشم
      مهدی سمیاری

      از عشق فقط حسرت و غم سهمم شد ااا تابونشکستم که چنین بود پریدن ااا هر کس به مرادش برسد جای سوال است ااا عشق است تقلا و وصالش نرسیدن

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0