سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 25 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت فردوسي
7 ذو القعدة 1445
    Tuesday 14 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      سه شنبه ۲۵ ارديبهشت

      الهام گیتا ...

      شعری از

      اعظم گليان ( ماهور )

      از دفتر شعرناب نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۰:۲۸ شماره ثبت ۲۷۴۴
        بازدید : ۹۸۲   |    نظرات : ۱۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر اعظم گليان ( ماهور )

      الهام  پژواره از شعر تو بگو گیتا

      چه بگویم؟ 

       

      گیتا! 

       

      گیتا! 

       

      یادش بخیر آن سال ها 

       

      کوچه ها بن بست نبود! 

       

      شور و شوقی داشتم 

       

      توی دل ها 

       

      شاخه های دوستی می کاشتم 

       

      اما حالا 

       

      حالا حالا!! 

       

      خسته و فرسوده ام! 

       

       

       

      گیتا اصلا گم شدم 

       

      در کوچه های کودکی! 

       

      نه بهشتی نه جهنم! 

       

      من اسیر برزخم! 

       

      راستی آن درخت کوچکی 

       

      که میان خانه همسایه بود 

       

      یادت هست؟ 

       

      آن که در پیشواز سار ها 

       

      پرستوها 

       

      شکوفه ها را دود می داد!! 

       

      اما الآن دست سرد سرنوشت 

       

      برگ هایش سوخته است! 

       

      بی سایه و تو خالی و پوسیده است!؟ 

       

       

       

      پژواره5/2/90 

       

      ===============

       

        پاسخ اعظم گليان ( گلي ) به نوشته محمد ترکمان(پژواره)

       

      شکوفه های صورتی ام 

       

      سالها پیش در حیاطی بی آفتاب پر پر شد 

       

      و دستی سرد آنها را به خاک بخشید... 

       

      این روزها مدام دلم را صدا میزنم که تنگ نشود 

       

      این روزها

       

      به کلید قلب محزونم می اندیشم 

       

      که زیر بالشتک آبی آدمکی خفته است 

       

                  و منتظر است تا با بوسه ای بیدارش کنم 

       

      آنروزها یادت هست؟ 

       

      که چگونه کفگیرهای تزویر 

       

      ته دیگهای سوخته ی خیالم را خراشید؟ 

       

      این روزها سخت مضطربم 

       

      مدام کلماتم  را کورتاژ می کنم 

       

      و می بینم 

       

      باز هم آبستن واژه های ساده شده ام... اعظم گلیان ( گلی) 

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

      Guest

      ،

      مهدی یوسفی نژاد (لولی وش)

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0