سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 13 خرداد 1403
    26 ذو القعدة 1445
      Sunday 2 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۱۳ خرداد

        پشیمونم

        شعری از

        امین حافظی

        از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲ خرداد ۱۳۹۳ ۰۰:۵۹ شماره ثبت ۲۶۶۴۵
          بازدید : ۳۴۸   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امین حافظی

        پشیمونم
         
         
        پشیمونم از اینکه روزگاری   همه هوش و حواس من تو بودی
         
        از اینکه در نگاه تو ندیدم   که اینه نیتت رفتن به زودی
         
         
        پشیمونم از اینکه جسم خسته ام   لگد شد زیر پاهای تو پژمرد
         
        از اینکه ساکت و بی کینه بودم   منو وقتی که کارای تو آزرد
         
         
        پشیمونم از اینکه تا سحر گاه   شبامو صرف قولای تو کردم
         
        از اینکه از غم و غصه ات میگفتی   منم گریه با اشکای تو کردم
         
         
        پشیمونم از اینکه پشت پرده   نفهمیدم شدم بازیچهء تو
         
        از اینکه بو نبردم یک فریبه   تمام گریه ها و خندهء تو
         
         
        پشیمونم از اینکه بوسه هاتو   گذاشتم پای احساس قشنگت
         
        از اینکه عاشقونه دل سپردم   به اون قلب همیشه مثل سنگت
         
         
        پشیمونم از اینکه من نخواستم   یه لحظه یکه و تنها بمونی
         
        از اینکه پیش تو بودم همیشه   بدون منت و با مهربونی
         
         
        پشیمونم از اینکه زندگیمو   خطر کردم برای با تو بودن
         
        از اینکه آرزوی من همین بود   برای چشم و ابروی تو مردن
         
         
        پشیمونم از اینکه پای این عشق   جوونیم سوخت و خاکستر بجا موند
         
        از اینکه وقت رفتن خندهء تو   منو آتیش زد و یکباره گریوند
         
         
        پشیمونم از اینکه دست سردم   نوازش کرد تنت رو پاک و ساده
         
        از اینکه حس نکردم جز خود من   برای تو نوازشگر زیاده
         
         
        پشیمونم از اینکه گریه کردم   تورو با دیگری وقتی که دیدم
         
        از اینکه فکر میکردم توی دنیا   تویی تنها خوشی تنها امیدم
         
         
        پشیمونم از اینکه هی میگفتم   تویی تنها پناه قلب خسته ام
         
        از اینکه دیدمت با یک غریبه   نگفتم چیزی و چشمامو بستم
         
         
        پشیمونم از اینکه ساده بودم   نخواستم از چشای تو بیوفتم
         
        از اینکه میچکید اشک از دو چشمام   بهت وقتی خداحافظ میگفتم
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1