مریم
مریم ای شاهزادهء قصهء تلخ انتظار
عشق پاک تو هنوز تو ذهنمه به یادگار
روزای نوجوونیم با عشق تو گذشت و رفت
تو هنوز عزیزمی دختر زادهء بهار
مریم از تو یاد گرفتم پاکی و صداقتو
عاشقم بودی و هیچوقت ندیدم حقیقتو
رفتم و تنها شدی جام خالی شد تو لحظه هات
دیگه نیستم که بگیرم دست سرد خسته اتو
مریم اون روزا یادش بخیر که ما بودیم با هم
خنده بود فقط تو لحظه های ما نه درد و غم
قول و وعده بود واسه روزای خوب ما شدن
ولی سرنوشت نذاشت یار همیشگیت بشم
مریم ای همسایهء دیوار به دیوار قدیم
یاد اون وقتا بخیر تو چشم هم زل میزدیم
تو کنار پنجره من توی کوچه یا حیاط
فقط و فقط به عشق همدیگه میومدیم
مریم اون اشک چشات روزای آخر یادمه
بعد رفتنم میدونم تو دلت یه ماتمه
حلالم کن که نشد پیشت باشم تا به ابد
تقصیر خودم نبود خودت میدونی و همه
مریمم خوشبختی تو آرزوی آخره
هی ازم نخواه منو ببینی باز که بدتره
پیش مردت بمون و دعام بکن مثل قدیم
به یادم نیوفت که باز تورو به گریه میبره