سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
    12 ذو القعدة 1445
      Sunday 19 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۳۰ ارديبهشت

        عروسک

        شعری از

        ایرج ابراهیمی

        از دفتر شب بی ستاره نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۰ ۱۳:۰۳ شماره ثبت ۲۵۳۳
          بازدید : ۱۰۲۳   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ایرج ابراهیمی
        آخرین اشعار ناب ایرج ابراهیمی

        به نام خدا
        زندگی در دنیا عروسکی شما برایم سخت است.





        باز تنها شدم من

        اسیر غمها شدم من
        در شب میلاد به تو رسیدن 
        از تن جدا شدم من
        وای از دنیا من که اسیر غمها شده دل من
        کو طبیب دل بیمارم
        کجاست باور بی نشانم
        کجا را باید بگردم دنبال یه مشت عروسک فانی
        به من بگو کجا را باید بگردم
        رشد کرد نهال عشق با دوریشه پیوند خوردند
        کو ریشه ریشه ای نمانده
        ریشه هم با تیشه زده شد و مرد
        ریشه رفت به بیشه
        در قبرستان دلم خانه ای ساختم که تمام دردهای شما ادمیان و خودم را دران می توانم جا دهم
        خانه ام بتونی است
        بر روی خط زلزله نیست
        امن است
        اینجا زمانی سرسبز بود
        اما حالا شده کویر خشک وخالی
        برای شنیدن تمام دردهای عروسکهای فانی
        نگران نباشید به خانه من پناه بیاورید.
        .
        .
        .
        .
        .
        .
        .
        .
        این یکی دیگراست شرح دل است.
        تویی تنها درد انه
        شرح حال این دل دیوانه
        کجا یی عزیز خانه
        که نشانی از تو نیست دراین زمانه
        بیا تا دوبار جون بگیره گل های خانه
         بی تو مردند شقایق و نیلوفرها
        بویت را حس نکردند گلهای این خانه
        دشتها کویر شدن
        ببار مانند باران در این زمانه
        ببار برروی گونه هایم تا شاید ارامش پیدا کنددل دیوانه
        مدتی است خبری ندارم از ارمینه و استاد منوچهری و دوستان عزیزم میدانم نوشته هایم قابل خواندن نیس لذل برای احوال پرسی سری بزنید بر در این خانه......................

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۳ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        ایرج ابراهیمی

        ،

        محسن حامد (باران)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0