سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 18 خرداد 1403
    1 ذو الحجة 1445
    • سالروز ازدواج حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها، 2 هـ ق
    Friday 7 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۱۸ خرداد

      خدا خدا خدا

      شعری از

      محبوبه زیدی (ماه پوپک)

      از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۲ ۱۵:۰۸ شماره ثبت ۱۳۷۳۷
        بازدید : ۶۲۱   |    نظرات : ۶۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محبوبه زیدی (ماه پوپک)

      ساعت چهارسال قبل بود که خواب جهان به پایان رسید ومردی سواربرارابه های چوبی ازپشت دستهای خود،بسته بیرون آمد باهیاهوی کلاههایی ازجنس شمشیر وخنجر وتاختنهایی ازجنس غباروگرد هی هی هی هی هی هی آسمان را به تمسخرگرفت سربه بالا بالاترازسرو قهقه به جان جهان انداخت هی هی هی هی هی هی سوزتونی که سوزمونم..*<سبز تویی که سبز میخوانم> سوزتونی که سوزمینم...*<سبز تویی که سبز میبینم> بالاترازسبزمن سبزبالابلندمن دیوانه ! این سررا میچرخانی ازپس زمین این دف راازپس نگاههای پرازکین این پاراازپس زخمهای این پیر هی هی هی هی هی هی بچرخ بچرخ پرنده پردرآورده است مادرکبوترزاییده است خدا خدا خدا عاقبت ککش گزیده است این دف رابرهم مزن این چنگ رابرآسمان مخراش دیوانه به جنون /جنون به آتش تماشایی شده است این آتش این جنون این آتش رابرهم مزن هی هی هی هی هی هی دستارت راپرتاب کرده ای این دلق چراپاره شده است؟ این آسمان ازچه فروریخته است؟ صدای مویه ی مادرمیایدازمخملکوه شیون ازخدامیرسد به زمین آسمان زارمیزندازدور حلق توآویزشده به این جنون راه من کج شده ازتو به خون زمان به لرزه های جان من رسیده هی هی هی هی هی هی مادرم مادرم دستش ،زمین را به دورخودچرخیده این دوک بدجوری برپاهای من پیچیده... به شتاب به شتاب به شتاب حلاج برآسمان من نشسته روان ازخانه ی من پریده زمین وزمان به اوج من رسیده خواب جهان به پایان رسیده... *سروده ای ناب با صدای گرم واهورایی استاد ایرج رحمان پور...
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      المیرا قربانی

      هوای تبریز عالیه اا خدایا به آنچه دادی تشکر اا به آنچه ندادی تفکر اا به آنچه گرفتی تذکر اا که داده ات نعمت و نداده ات حکمت است
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      الهی خرم و دلشاد باشید ااا شما در زمره ی اوتاد باشید ااا چشم البته شبهای خنک تبریز به عالمی می ارزد حتما تشریف بیارید همگی نابیان ارجمند و عزیز قدم بر دیده
      المیرا قربانی

      درود اا عزیزم انشالله روحشان شاد اا ما هم تا صبح همان روز پیگیر بودیم اا و خیلی هم متأثر شدیم اا شهر تبریز رو خیلی دوست دارم باید یک بار آقای خوشرو رو بیارم تبریز رو ببینه اا خیلی گریه نکنید اا روزگار همین وزندگی جاودانه ما دنیای ابدی است اا آرام باشید و مرتب ذکر بگویید اا التماس دعا
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      دلخوشی و عشق و امید همیشه همراه باد ااا لبخند و یاریِ خدا ستاره و ماهِ تو باد ااا نه استادبانوجان امروز پنجشنبه ست همش گریه کردیم یه حس غربتی داشت شهر تبریز هم به دلیل مرگ شهدای بالگرد هم اینکه خیلی وقته تبریز نبودم ااا بداهه د
      المیرا قربانی

      تنهای تنها اا عرض ادب و احترام خدمت شما استاد عزیز اا خوش میگذره اا امیدوارم حال دلتان همیشه شاد و سلامت باشید

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0