سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        مبعث نور و رهایی

        شعری از

        امیرشهبازی(گمنام)

        از دفتر دل نامه نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۹۲ ۰۰:۴۸ شماره ثبت ۱۳۳۶۹
          بازدید : ۸۵۴   |    نظرات : ۵۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امیرشهبازی(گمنام)

        به مناسبت مبعث نور و رهایی،تقدیم به چراغ افروزان راه انسانیت:
        "مبعث نور و رهایی"
        من از این غافلۀ کور
        در شب سخت عبور
        نه چراغی در دست
        و نه سویی از نور!
        به چه سان در گذرم؟
        به چه سویی بروم؟
        با چه امید به فردا نگرم؟
        شب که تاریک و سیاه
        روزگارم چه تباه
        می پرند شب پره ها
        و من اینجا تنها!
        نه چراغی در دست
        و نه راهی پیدا!
        اسم شب را چه کسی می داند؟
        تا به کی شب پره ها میخوانند؟
        تا به کی غافله شان میماند؟
        به دلم نزدیک است،
        به دلم نزدیک است، که کسی می آید!
        در بغل نور رهایی دارد
        اسم شب را اوفقط میداند
        با خدا نزدیک است،
        وپر از شعرو شعور،
        پر زِ بیداری و نور
        چه خرامان می آید!
        که بتاباند نور
        در شب سرد عبور
        تا بتاراند او
        گلّۀ شب پره ها را
        و نوازش بدهد
        تن خونین همه چلچله ها را
        تا بخوانند آواز
        به امید پرواز
        و من احساس کنم فردا را
        و تباهی برود از دنیا!
        که محمد(ص)بد مد بر دلها!
        "گمنام"26/3/91
         
         
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        رضااشرفی فشی

        دهید پناهم چراغ های مشوش ااا که در پس این کوچه های شب مرده ااااا نشسته در عزای فلق بس مادرانِ سیه پوش موی افشان ااااا خزیده در بن هر پی ز نا بوی نمی اااااا پرنسس شهر امید آی اااا رمیده زیبا ماده آهو تنها اااا چرا هوا بوی شیر تازه نداد
        شاهزاده خانوم

        مرا پناه دهید ای چراغ های مشوش ااا ای خانه های روشن شکاک که جامه های شسته در آغوش دودهای معطر بر بامهای آفتابیتان تاب میخورند ااا مرا پناه دهید ای زنان ساده ی کامل که از ورای پوست سر انگشت های نازکتان ااا مسیر جنبش کیف آور جنینی را دنبال میکند و در شکاف گریبانتان ااا همیشه هوا به بوی شیر تازه می آمیزد
        شهرام بذلی

        ای چشمه ی مطیع غزل های من بیا اا من با لبانِ سرخ تو خورشید می شوم
        شاهزاده خانوم

        در بند نقش های سرابی و غافلی ااا برگرد این لبان من این جام بوسه ها ااا از دام بوسه راه گریزی اگر که بود اااا ما خود نمی شدیم چنین رام بوسه ها
        طاهره بختیاری

        یار ما گر گیرد آغاز سماع اا قدسیان در عرش دست افشان کنند

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0