سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      طهران

      شعری از

      افسانه احمدی ( پونه )

      از دفتر آرامش درون نوع شعر چهار پاره

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ ۱۰:۰۰ شماره ثبت ۱۲۷۸۶۴
        بازدید : ۱۴۸   |    نظرات : ۱۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

      آنقدْر از دردت ،  به جان آمد لبِ من
      رفته است از سر تابِ من حتی تبِ من
      روزت سیاه و زندگی ، در تـو جهنم ؛
      طهران! شدی همدرد و همپای شبِ من
      بر سنگ فرشت جای پای زندگی نیست
      آغوشت از آرامشی ،  بی مرز خالی ست
      هـر روز در  نابـاوری ها ،  زنده هستی ؛
      مسئول اشک چشمهای مردمت کیست؟
      دودی کشنده حلقه حلقه میکشی سر
      دست جوانانت شده ،  در غم شناور
      رنگت کبود و ، آسمانت نیست نوری !
      با کمترین های جهان ،  هستی برابر
      سَم در رگت ، جای هوا تزریق کردند
      پرواز را بی بال و پر ، تشویق کردند
      شلاق خوردی ، خالکوبی شد وجودت
      با آینه روی تو را ، تطبیق کردند 
      سنگین شده بارت ، ولی سربار هستی
      از دردهایت ،  سینهٔ دیوار هستی 
      هر گوشه ات یک زخم مزمن میشود باز
      هر روز در متنِ ،  تَلی آوار هستی
      تبدار و ناسوری در این تندیسِ سردت
      خم شد صنوبرهایت از این رنگ زردت
      کوچه خیابانت شده ، جا خوابِ افیون
      تاکی تماشا می کنی ، این حجمِ دردت
      بشکن سکوتِ ، قالبِ اجباری ات را
      فریاد کن ، درد و غمِ تکراری ات را
      حسرت شده ، رویای آرامش برایت
      در خود نریز این حجم از بیزاری ات را
      خون مرده روی ، دست های بستهٔ تو
      زخم است قلب و شانه های خستهٔ تو
      صدها ترک افتاده سقفِ آشیانت !
      بسته است پاهای تو و ،  وابستهٔ تو
      شرطی شده رقصت میان کوچه میدان
      با جان برابر می شود ،  آوازِ پنهان
      طهران ! هنوزم خنده می آید به رویت!
      پایی بکوب ، دستی بزن با سازِ باران
      افسانه_احمدی_پونه
      ۶
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ۱۱:۱۴
      خیلی زیبا و دغدغه منده.. خندانک خندانک
      فقط توی چهارپاره اگر بندها جدا از هم نوشته بشن.. بنظرم بهتره.. خندانک

      آنقدْر از دردت ، به جان آمد لبِ من
      رفته است از سر تابِ من حتی تبِ من
      روزت سیاه و زندگی ، در تـو جهنم ؛
      طهران! شدی همدرد و همپای شبِ من

      بر سنگ فرشت جای پای زندگی نیست
      آغوشت از آرامشی ، بی مرز خالی ست
      هـر روز در نابـاوری ها ، زنده هستی ؛
      مسئول اشک چشمهای مردمت کیست؟

      دودی کشنده حلقه حلقه میکشی سر
      دست جوانانت شده ، در غم شناور
      رنگت کبود و ، آسمانت نیست نوری !
      با کمترین های جهان ، هستی برابر

      سَم در رگت ، جای هوا تزریق کردند
      پرواز را بی بال و پر ، تشویق کردند
      شلاق خوردی ، خالکوبی شد وجودت
      با آینه روی تو را ، تطبیق کردند

      سنگین شده بارت ، ولی سربار هستی
      از دردهایت ، سینهٔ دیوار هستی
      هر گوشه ات یک زخم مزمن میشود باز
      هر روز در متنِ ، تَلی آوار هستی

      تبدار و ناسوری در این تندیسِ سردت
      خم شد صنوبرهایت از این رنگ زردت
      کوچه خیابانت شده ، جا خوابِ افیون
      تاکی تماشا می کنی ، این حجمِ دردت

      بشکن سکوتِ ، قالبِ اجباری ات را
      فریاد کن ، درد و غمِ تکراری ات را
      حسرت شده ، رویای آرامش برایت
      در خود نریز این حجم از بیزاری ات را

      خون مرده روی ، دست های بستهٔ تو
      زخم است قلب و شانه های خستهٔ تو
      صدها ترک افتاده سقفِ آشیانت !
      بسته است پاهای تو و ، وابستهٔ تو

      شرطی شده رقصت میان کوچه میدان
      با جان برابر می شود ، آوازِ پنهان
      طهران ! هنوزم خنده می آید به رویت!
      پایی بکوب ، دستی بزن با سازِ باران

      افسانه_احمدی_پونه


      درود پونه خانوم عزیز خندانک
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ۱۵:۴۹
      خندانک 🌹
      ارسال پاسخ
      افسانه احمدی ( پونه )
      افسانه احمدی ( پونه )
      چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۱:۱۹
      درود و عشق عزیز دلم❤❤❤
      سپاس از توجه ،باور بفرمایید
      فاصله ها در تمام پارت های این
      چهارپاره و حتی دیگر اشعار رعایت شده
      متوجه نمیشم که چرا اینطور ارسال میشه
      به هر حال سپاس از یادآوری گلم
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ۱۳:۳۵
      دلنشین و زیباست
      فکر کنم اولین چهارپاره است که از شما میخوانم
      موفق باشید خندانک
      افسانه احمدی ( پونه )
      افسانه احمدی ( پونه )
      چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۱:۲۱
      درود و ادب جناب استکی گرامی
      سپاسس از توجه و حضور پرمهر شما
      اولین نیست قبلا هم نوشتم بزرگوار
      🌻🌻🌻🌻🌻🌻
      ارسال پاسخ
      جواد کاظمی نیک
      سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ۱۱:۱۲
      درودبرشما زیبابود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      🌺🌺🌺🌺🌺
      🪻🪻🪻🪻
      🌼🌼🌼
      🥀🥀
      💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      🌺🌺🌺🌺🌺
      🪻🪻🪻🪻
      🌼🌼🌼
      🥀🥀
      💮
      افسانه احمدی ( پونه )
      افسانه احمدی ( پونه )
      چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۱:۲۲
      درود و ادب جناب کاظمی نیک
      سپاسگزارم🌻🌻🌻🌻🌻
      ارسال پاسخ
      فرامرز عبداله پور
      سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ۱۴:۳۷
      درود
      زیبا ودلنشین و پراحساس سروده اید
      🙏❤🌺⚘🙏
      رقص قلمتان ابدی
      افسانه احمدی ( پونه )
      افسانه احمدی ( پونه )
      چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۱:۲۷
      درود و ادب جناب عبدالله پور
      خوش آمدید ، سپاسگزارم🌻🌻🌻🌻
      ارسال پاسخ
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ۱۶:۰۱
      درود شاعر اصیل🌹
      چهارپاره‌ی پردرد ولی زیبایی‌ست خندانک 🌹
      محتوا اونقدر قوی هست که ایرادهای ساختاری رو تحت‌الشعاع قرار داده🌹
      اگر جای شما بودم، به جای طهران، می‌گفتم: ایران🌹
      هرچند نه تنها سرزمین عزیز ما، که همه‌ی کره‌ی زمین، کمابیش زیر پوتین ظالمین است و درگیر درد و رنج‌هایی که در شعرتون برشمردین.
      بقول حافظ عزیز:

      چشم آسایش که دارد از سپهرِ تیزرو
      ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
      ...
      آدمی در عالَم خاکی نمی‌آید به دست
      عالَمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

      تندرست و شاد باشید🌹
      افسانه احمدی ( پونه )
      افسانه احمدی ( پونه )
      چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۱:۲۹
      درودهااا استاد زارع بزرگوار
      سپاس از لطف بی منت شما
      درس پس میدم ، قدردان حضور
      پرمهر شما هستم🌻🌻🌻🌻
      ارسال پاسخ
      یاسر کریمی
      سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ۱۶:۱۳
      درود بر شما عالی خندانک خندانک خندانک
      افسانه احمدی ( پونه )
      افسانه احمدی ( پونه )
      چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۱:۳۰
      درود و ادب جناب کریمی
      عالی حضور شماست 🌻🌻🌻
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      سه شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲ ۱۷:۱۰
      درود برشما شاعر گرامی

      جالب و پر مفهوم و

      بسیار زیبا بود خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک
      افسانه احمدی ( پونه )
      افسانه احمدی ( پونه )
      چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۱:۳۱
      درود و ادب جناب فتحی بزرگوار
      سپاسگزارم ، زیبا نگاه پرمهر شماست🌻🌻🌻🌻
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۲:۱۳
      باعرض سلام
      برشعرهای بسیار زیبای شما
      هزاران درودتان باد
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
      پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲ ۱۶:۳۵
      درود بر بانو پونه زرنگار خندانک
      زیبا بود با تعابیری تیزهوشانه و خاص خودتان خندانک
      مثل همیشه
      پیروز باشید به لطف یزدان پاک خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0