سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        بوی گیسوانش

        شعری از

        آروین محمدی

        از دفتر شعرناب نوع شعر موج نو

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۲ ۲۳:۲۴ شماره ثبت ۱۲۵۴۳۷
          بازدید : ۳۰۲۳   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر آروین محمدی

        صدای ارسالی شاعر:
        پروانه ای را ازبین خارهای یک گل نجات دادم
        گفت بابت قدردانی ... 
        هر کاری بخواهی برایت انجام می‌دهم! 
        گفتم فقط یک خواسته دارم
        دلم برای دختری خیلی تنگ شده... 
        سالهاست ندیدمش
        آن قدر در فکرم بوده 
        و در چشمم نبوده
        که شکل صورتش را هم فراموش کرده ام! 
        او فرسخ ها ازمن دور است
        و حیف...! 
        دیگر نمی توانم پی اش بروم
        پیدایش کن. 
        روی زلفش بشینُ
        از بوی گیسوانش برایم بگو... 
        برایم توصیفش کن
        پروانه گفت 
        یک بالم زخمیست 
        مسیرهم طولانی... 
        اما چون می دانم چه در دلت است 
        حتما می رومُ
        برایت پیدایش میکنم... 
         
        بال هایش را بوسیدم و راهی اش کردم 
        پروانه رفتُ
        بعد از چند ماه 
        پریشان برگشت... 
        پاهایش را بوسیدم و گفتم بگو... 
        گفت... 
        آن زیبا... 
        در خانه ی بزرگِ نادلپسندی
        نشسته بودُ
        موهایش را شانه می کرد... 
        روی موهایش نشستم... 
        آه عمیقی از ته دل کشید... 
        معنی این آه ها را خوب می فهمم 
        من پروانه ام... 
        زبانزدم به نرسیدن... 
         
        دیگر هر کاری کردم... 
        پروانه... چیزی نگفت 
        می گفت... 
        اگراز بوی گیسوانش بگویم
        برایش دیوانه میشوی...! 
         
         
        [په روانه قه د ناگاته شه مع =پروانه هرگز به شمع نمی‌رسد! ] 
         
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ ۱۲:۲۵
        بسیار زیبا و پر احساس بود خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۲۶ آبان ۱۴۰۲ ۰۹:۵۳
        شعر شما
        مانند
        شکوه قامت یار
        عنایی است
        طلوع چهره ی یار
        زیبایی است
        پراز عشق و شیدایی است
        چون شاعرش والایی اعلا ایست
        پر احساس و زیبایی است
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0