سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
    12 ذو القعدة 1445
      Sunday 19 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۳۰ ارديبهشت

        با تو می گوید من

        شعری از

        شاد روان عماد الدین مشائی!!!

        از دفتر ناگفته ها نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۸۹ ۱۲:۴۷ شماره ثبت ۱۲۲۸
          بازدید : ۸۶۴   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر شاد روان عماد الدین مشائی!!!
        آخرین اشعار ناب شاد روان عماد الدین مشائی!!!

        \"اهل\" لاهیجانم
        ساکن کیش ، خداوندا شکر
        زندگی مات نکرده است مرا تا امروز
        داده ء نرم افزار
        بذرهایی ایست که در باغچه کوچک ذهنم روزی
        اندکی پاشیدند
        و مرا قوت نانم دادند
        بی خیالش شده ام
        از دلم می گویم
        کاش در من هم \"ذوق \"
        \"سر سوزن \"می بود
        روح بی بال و پرم
        تشنه زیبایی است
        عاشق هرچه که هست
        \" تو به من\" می خندی
        که چه از خود راضی!
        عاشق هرچه شدن !
        از تو دور است چرا؟ می نازی
        \"تو دروغی تو دروغ\"
        \"تو فریبی تو فریب \"
        و من این جا تنها
        به تو می اندیشم
        \"قاصد تجربه های همه تلخ\"
        \"با دلم\" می خندند
        صورت زرد من از \"سیلی\" سرمای\" زمستان\" اما
        هیچوقت سرخ نشد
        پوستِ کرگدن انگار مرا بافته اند
        \"کرکس\" از من راضی است
        که مشامش انگار
        بوی فردای مرا می شنود
        من به آواز \" کلاغ \"
        و به تنهایی خود می رقصم
        کاش \"سیب\" تو \"زمین\" خورده نبود
        بوی باران به مشامم جاری است
        من تو را می خندم
        شاید از دل گره ای باز کنم
        من به آغوش زمین منتظرم
        از خودم بی خبرم
        و به افسوسی تلخ
        که چرا بی ثمرم ؟
        \"می دهد آزارم \"
        و تو اینگونه مرا می بینی
        که همه می بینند
        کاش چشمم می گفت
        زندگی :
        گردش دوار زمان است
        که من
        خود ندانسته و ناخواسته
        در گردش آن گم شده ام
        دستی از دور صدایم کرده
        مهربان یاور من
        تو مرا می خوانی ؟
        یا  صدای\" گون\" از دور رسید؟
        به سوالی که چه زیبا پرسید:
        از \"نسیم\"ی که\" شتابان\" می رفت
        ناگهان لرزه به پاهایم خورد
        کسی انگار وجودم را خواند:
        کوله باری ز گنه پر شده را
        گویی امروز به پشتم بستم
        و چه سنگین شده ام
        ردپایم چون پتک
        چهره دلهره را در زمین حک کرده
        بوی وحشت همه جا پیچیده
        هیچ کس می دانم , که خریدار گناهانم نیست
        چه فروشنده بی تجربه ای هستم من
        در چنین بازاری
        که خریدارم هست ؟
        یاوه می بافم من
        مهربان خرده مگیر
        خسته ات کردم وای
        من خودم خسته ترم
        به یقین می دانم
        که مرا می بخشی
        تو رفیقی تو رفیق
        تو عزیزی تو عزیز
        من به آغوش تو محتاج ترم
        چه تمنای غریبی کردم
        تو بخند ...

         

        =======================================

        دوستان و مهربان یاران
        اگر با این نوشته ام احساس کردید به بزرگان شعر و ادب معاصر که یاد آنها همیشه در دلم زنده است چه آنها که هستند و چه آنها که از میان ما رفته اند خدای ناکرده جسارتی - توهینی کرده ام . بخشایش شما را می طلبم و مهربانی آنها را. دست خودم نبود آمدنش ،اما وسوسه نوشتنش بر من چیره شد.

        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        حسین توسطی (حس تو)

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        مهدی علی پور

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0