دوشنبه ۲۴ ارديبهشت
نُهشاخه گل شعری از سحر غزانی
از دفتر سرندیپیتی💓 نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۶ اسفند ۱۴۰۰ ۲۳:۵۰ شماره ثبت ۱۰۷۸۶۵
بازدید : ۱۶۰۹ | نظرات : ۸۹
|
آخرین اشعار ناب سحر غزانی
|
وقتی برای اولین بار هوای حضورت
در من طلوع کرد
فهمیدم سحر شدنم اتفاقی نبود...
وقتی میان ابرها نامت را صدا زدم
بارانِ بی بدیلی
خاکِ خاطرات نداشته مان را شست
تا خیال بودنت در خلا این دوری جوانه بزند
میدانی این روزها آیینه ها مدام
از چه میگویند؟
روزی که لباسِ سپیدهایم
بلاخره بر قامت مردی اندازه شد
و آسمان به روشنای قلبش شهادت داد:
هنوز سطرهایی از خورشید
در زمین جا مانده است
آنجا بود که نُه شاخه گل ، آفتابِ نگاهت را
به تماشا نشستند
اگر تو زمزمه ی سکوت های من نیستی
پس چرا
صدای قدم هایت
خواب ابدِ شبنم در چشمانم را پراند؟
حالا خودت بگو
در توالی نبودنت
چگونه پرواز پرستو هارا
را باور کنم
وقتی در انزوای زمان
فاصله ها حبسم کرده اند...
پ.ن: متاسفانه دلم نیومد ویرایشش کنم و به همین خاطر شعر نشد 🌸
۹شاخه گل: نماد دوست داشتن در یکی از رمانهای قدیمی خودم بود
|
|
نقدها و نظرات
|
امیرحسین عزیز برادر خوبم باعث افتخار من هست شاعری به خوبی و کار درستی شما شعرمو واکاری کنه عمیقا ذوق کردم و بسیاااااار ممنونم که زحمت کشیدی و برای شعرم نوشتی😍😍 هم من هم شعرم از شما ممنونیم😍🙏 و خوشحالم که دورهی قبولی از برادر شاعرم گرفتم☺️ | |
|
خواهش میکنم خواهر مهربان و مثبت اندیش از خوبها هستی و حتما موفق میشوی👏👍 | |
|
سلام بسیار عالی بود نقدتان ،چقدر مفهوم دار بود نقدتان و بنده بسیار آموختم از این نقد زیبای پر مفهوم و پر مغز ،دقیقا درست میفرمایید.اشعار یک زن نباید اروتیک باشه .این خیلی بده که یک زن بدون تعصب و با زبان خود بنویسید . فارغ از فاز فروغ و ... بسیار بسیار خرسندم که انقدر خوب نوشتید
| |
|
سلام بانو ناطق لطف دارید و بسیار ممنونم که خواندید چه خوب که اینگونه مدرن و ساختارشکن فکر میکنید و مینویسید، برایتان آرزوی موفقیت دارم🙏 | |
|
ممنونم جناب اخباری گرامی | |
|
سپاس جناب عزیزیان گرامی افتخار بندهست آموختن کنار شما عزیزان | |
|
سلام آبجی جانم دلتنگتون بودم عزیزدلم انشالله که حالتون خوب باشه | |
|
ممنون برادر شاعر و عزیزم لطف داری | |
|
درود جناب خوشرو ممنونم از شما زیبانگاهید | |
|
سلام جناب آزادبخت گرامی ممنونم از واکاری شما زحمت کشیدید و بیشتر ممنونم که با دقت خوندید و ساده نگذشتید با آرزوی بهترین ها برای شما شاعر عزیز | |
|
سلام جناب آزاد گرامی ممنون و این تعاریف بی شک لطف شماست | |
|
سپاس جناب ملایری گرامی به پای قلم شما نمیرسه | |
|
ممنونم از مهرتون بزرگوار | |
|
درود شعله جانم ممنون از حضور پر مهرت عزیزدلم | |
|
سلام و ممنونم از حضورتون جناب حسنلو | |
|
سلام و ممنون از حضورتون زیبانگاهید | |
|
سلام زیبا نگاهید ممنون از لطفتون | |
|
درود دوست خوبم ممنون از حضورت | |
|
ممنون از توجهت عزیز دلم به مهر خوندی | |
|
ممنونم عزیزدلم زیبایی در نگاه شماست به مهر خوندی جانم | |
|
درود جناب سبکبار ممنونم از توجهتون | |
|
ممنون از توجهتون آقای بدری شما حتی به نیم بند از شعر من هم مهر تأیید بزنید من سرشار از ذوق میشم | |
|
سلام جناب امیدی ممنون از وقتی که گذاشتید و خوندید شما هم موفق تر باشید☺️ | |
|
ممنون از حضورتون | |
|
سلام جناب معینی بزرگوار منم خوشحالم که دوباره در محضر شما می آموزم | |
|
چقدر دلتنگتون بودم خوشحالم از دیدار روی ماهتون نسرین جانم😍🤍 | |
|
سلام مریم جانم ممنونم از حضورت عزیزدلم | |
|
سلام منیژه جانم زنده باشی عزیزم ممنونم | |
|
سلام جناب اشرفی عزیز شما هم مثل همیشه به من لطف دارید | |
|
سلام و ممنونم از وقتی که گذاشتید. و خوندید | |
|
سلام و ممنون از شما لطف دارید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
و خواهرم سحر غزانی
بعد از مدتها با شعری آمدید که هم احساسِ شاعرانه متعادلی دارد و هم تصاویر مناسب، و در کل این شعر دخترانه و پاک نمره بالایی میگیرد.
با این مقدمه از کتاب زنان شاعر پس از انقلاب وارد بخش هایی از شعرت میشوم؛
باید گفت اشعار زنان شاعر از دهه هفتاد به بعد بدین ترتیب قابل تقسیم بندی و تفکیک هستند: اشعار گلایه و شِکوه، ژانر آشپزخانه و رمنس و ضد رمنس؛ که گهگاه به سمت سانتیمانتالیسم میرود اما اغلب در همان رمانتیسم میماند. هرچند عاشقانه نویسی در دهه های اخیر پس از اثرات مدرنیسم و پست مدرنیسم به ضد عاشقانه نویسی
دیس و اروتیک بدل شده است.
اشعار گلایه شامل ظلم و ستم به زنان است و یا ظلم عاشق به معشوق که باعث تنهایی میشود. این آثار گاهی دیس لاو هستند و گاهی شکایت از همسر و فرزند.
این نوع شکوائیه نویسی و رویکرد در شعر زنان با توجه به یکسان اندیشی که دو،سه دهه است در بین شاعران پیشتازی میکند، اغلب اشعار شبیه به هم را پدید آورده که بسیاری از تصاویر و ایده هایشان پس از گذشت دهه ها هنوز وامدار فروغ و آوانگارد دهه ۵۰ و ۶۰ است.
اشعاری که بیشتر از مکاتب جنبش زنان بیرون می آید.
و اما اشعار آشپزخانه ای که به دو دسته موافقان و مخالفان ماندن در آشپزخانه تقسیم میشود؛ موافقان سعی دارند زنان مثبت نگرتری باشند یا حداقل اینگونه بنظر بیایند که خیلی نرم و درکمال آرامش از لحظاتی که یک زن با لذت در آشپزخانه اش به سر میبرد میگویند. و دسته دوم که همان مخالفان ماندن در آشپزخانه هستند با فرم گلایه از زن گیر افتاده در آشپزخانه مینویسند.
ناگفته نماند در این میان هستند زنان و یا دختران شاعری که در کنار این ژانرهایی که نام بردم سعی دارند دغدغه مند، اجتماعی
و رفته رفته در این سالهای اخیر حتی رادیکال قلم بزنند. این دسته متعادل بیشتر طرفدار آزاد اندیشی و عدالت هستند، به زبانی ساده: حرف خودشان را میزنند، نه فمینیست هستند و نه شبیه فروغ و سیمین.
بنظرم این تفکر متاسفانه خیلی از هنرمندان،نویسندگان و شاعران زن را در خود حل کرد و میکند. درواقع ضربه زده
چون اساس کار را غلط فهمیدند و تحت تاثیر آن تعریفی ضدمرد و یا سیاه دارند.
هرچند هنوز بحث زیاد است و کسانی این جنبش را
ضد مرد و بازی امپریالیسم میدانند که امروزه به آن رسانه های فمنیستی میگویند و عده ای هم این اندیشه را چپ و در جهت مثبت برای دفاع از حقوق زن و برابری میپندارند.
سحر غزانی یک استعداد است که در آن دسته آزاد اندیشان مستقل قرار میگیرد و همیشه در کنار عاشقانه نویسی که واقعا لازم است، اشعاری دغدغه مند هم دارد، از این قلم اثار روبجلو کم نخواندم.
(این شعر عاشقانه ای شریف است که اصلا مصنوعی نیست و
شعار فمینستی هم ندارد... و چه خوب مثل خیلی ها که امروزه به دیس لاو و اروتیک نویسی روی آوردند، فکر نمیکنی و دنبال احساس خودت و سلیقه قلمت میروی)
چندی پیش مقاله ای میخواندم که تعریف طلایی و درستی درباره تصویر در شعر امروز داشت:
تصوير به آن دسته از فعاليت هاي ذهني گفته مي شود که با دست یابی قوه خيال در واقعيات مادي و معنوي به وجود مي آيد.
در يک تصويرِ شعری عناصر متفاوت و بيگانه با هم پيوند مي يابند و اين از آن روست که شاعر، زبان را از قابليت و توانايي کافي براي تجسم ادراک (شهودي) خود برخوردار نمي بيند. بنابراين با انحراف از قواعد متعارف زبان و گذشتن از سطح خودكاري، آن را در مسيري شاعرانه بازسازي مي کند. هرگاه اين انحراف در جهت خلق نقش ببندد هنجارگريزي هنري بدیع صورت گرفته است. این انقلاب ادبي تحولی بزرگ در تصويرسازي است. شاعران امروز بر تخيل آزاد تاکيد دارند، آنان با ذهنيت مدرن و نگرش مستقل، از اشياء و پديده ها عادت زدايي ميکنند و جهان درون و بيرون را همان گونه که در خيال شاعرانه خود کشف مي کنند به تصوير مي کشند. اين مساله،صور خيال نويني را در اشعار موجب شده است.
به عبارتی دیگر:
با اشراف از جهان بینی به جهان سازی رسیدن
که باعث تحول تصاویر با کیفیت در شعر میشود.
برویم سراغ شعر؛
وقتی برای اولین بار هوای حضورت
در من طلوع کرد
فهمیدم سحر شدنم اتفاقی نبود...
(طلوع سحر) را در این بند خیلی زیبا حل کردید، که دو وجهی
هم نشانگر آغاز سحر و سپیده است و هم بیانگر طلوع دختری
شاعر بنام سحر. اولین حضور، اتفاق روشنی را باعث میشود،
که به سطرهای بعدی پیوند میخورد و متوجه میشویم سحر بودن اتفاقی نیست...
وقتی میان ابرها نامت را صدا زدم
باران بی بدیلی
خاک خاطرات نداشته مان را شست...
رابطه ی ابر و باران
نامی که ابرها را باردار میکند و باعث غبار گیریِ خاطرات نداشته میشود، خوب پس نوبت جوانه زدن است.
اتفاقا هرچقدر عمق خاطرات زیادتر میشود خاک بیشتری میگیرند...
بافتنِ رویاهای شیرین که حضور خیال را پررنگ میکند.
میتوان گفت همان تعبیر پیدای پنهان (همیشه غایبِ من زخم هایم را مرهم میگذارد)
تمام شعر را تشریح نخواهم کرد تا لذت کشف برای مخاطب بماند، پس بصورت خلاصه شده میروم سراغ سطرهایی که اوج شعرست و بشخصه خیلی پسندیدم.
هنوز سطرهایی از خورشید
در زمین جا مانده است...
با خواندن این شعر به محوریت آسمان، آفتاب و پرواز
پی بردم، شعری برگرفته از احساس حال و آرزویی برای آینده شاید.
لباسی پاک برای قامتی به بلندای آسمان، که این شعرهای سپید میتوانند دارایی ارزشمندی باشند.
خورشید رمزی دو پهلو دارد زیرا در میان دو ساحت روشنایی روز و تاریکی شب قرار دارد.
طلوع خورشید اوج درخشش در زمان نیمروز و مرگش هنگام غروب نمادی از زندگی انسان در جهان یعنی؛ تولد، زندگی و مرگ اوست و طلوع دوبارهی خورشید در روز بعد نشان بی مرگی و رستاخیزی است.
سطرهایی از خورشید روی زمین جا مانده؛ تصویر خورشید در مرکز کیهان نشانهی عقل و دانایی است، پس خورشید به عنوان قلب جهان و چشم عالم(آفتاب نگاهت) در مرکز جهان میدرخشد و پرتوهایش هم به زمین زندگی میبخشد و هم به خود شاعر.
.
.
به عبارتی هر استعاره ای مجاز است و علاقه آن، شباهت. پیوند و تناسبی كه معنی حقیقی و مجازی را به هم مربوط می سازد (علاقه)نامیده می شود. علاقه، پیوندی بین مجاز وحقیقت است.
.
.
زمزمه سکوت: ترنم و نجوایی که سکوت را میشکند و حضورِ پیدای پنهان را اعلام میکند، حتی در این سروده های سپید که به پرواز در می آیند...(پارادوکس بسیار زیباییست)
گرچه اغلب شبنم را به اشک تشبیه میکنند اما به این نکته توجه کنید؛ شبنم باعث میشود تا گیاهان رطوبت خود را از دست نداده و شاداب بمانند.
پرستو کنایه از کوچ یا سفر و نماد بازگشت به خانه، فداکاری، شهامت، و البته جذابترین معنی عشق جوانی و آزادی است.
بنا به محتوا هرکدام معنا مفهوم مختلفی میتواند داشته باشد اما وقتی شاعر میگوید: توالی نبودنت و انزوای زمان که فاصله را حبس میکند، میتوان فهمید که مقصود شاعر از پرستوها چیست.
راستی چرا نُه شاخه گل؟!
در طالع بینی و علم نمادگرایی
۹ شاخه گل رز یا گلسرخ: نمادی از عشق ابدی، این تعداد دقیق گل نشانگر گذراندن تمام عمر خود با معشوق است.
نُه آخرین عدد تک رقمی و فرد است، پس از آن همه اعداد تکرار میشوند.
با آرزوی موفقیت برای بانو سحر غزانی قلمتان سبز