شنبه ۱۹ خرداد
|
|
به هرمیخانه ای رفتم
بیادت مست نوشیدم
بنامت زندگی کردم
به راهت سخت کوشیدم
|
|
|
|
|
چهچهی چلچله ، سمفونی فاخته
در چمن و صحن باغ ، غلغله انداخته
|
|
|
|
|
خوش به حال حوا که،یک عاشقِ ادم داشت
|
|
|
|
|
درون چشم زیبایت چه رازی را نهان داری ؟
|
|
|
|
|
در غروبی سرد محتاجم به دستانش که نیست
مرگ مادر قلب من را آسمانی کرد و رفت
زینب حسنی (
|
|
|
|
|
کدوم بارون زد و من به یاد تو نبودم
|
|
|
|
|
شباهت دارم این شب ها به مینی بوس سالی سرد
که مُرده ست پشت فرمانش کسی مثل سؤالی سرد
پرستوهای دنیا د
|
|
|
|
|
ما پاسبان حرمت خود بودیم
در پنجه شکستیم ، عزت آسمانی مان
|
|
|
|
|
نشسته زیر سایبان
به سمت ماه و آسمان
برای دیدن کسی
که بوده خوب و مهربان
و ابروان و چشمها
مثال
|
|
|
|
|
صد قرن دیگر هم که برگردی وفا دارم!
|
|
|
|
|
آب آیینه ی تو است ای دنیا
|
|
|
|
|
اینقدر اشتهایم ،
تحریک شده به نور
که نورِ خوبِ ماه را ،
قورت دادم
|
|
|
|
|
به یادم هست وقتی از کنارِ تو ، گذر کردم
|
|
|
|
|
عشق رودی بی سرانجام
رسم تلخی لخت و عریان
عاشقی مضراب یک ساز کهن
خود نمیزد میزدندش ناگهان
رسم و
|
|
|
|
|
وقتی دیدن خم ابرو و چشمان تو
مرا تا مرزهای بهشت می برد
دیگر مهربان من
چه جای خیال؟
چه جای حسرت؟
|
|
|
|
|
بوی نارنج
بوی بارون
قاصدک،باد بهاری
شده یکبار واسه من تو
از خودش خبر بیاری؟
|
|
|
|
|
چون روح گره خورده به زنجیر زمین
دنبال دو تا ، بال و پر م می گردم !
زینب حسنی (دنیا)
|
|
|
|
|
تکیه بر تخت سلیمان زده ابلیس پلد
|
|
|
|
|
شعری است در مورد امیدوار بودن و امید
|
|
|
|
|
آن همه خنجر زدی اصلا فراموشم نشد
مهرت از دل رفته الا، آن همه کردارِ بد
|
|
|
|
|
بگو چگونه سفر کردی ای ترانهی سبز...
|
|
|
|
|
با نام جهان بوی گل نرگس و شادابی
|
|
|
|
|
خیام و می اش کار به دستم دادند
سردسته و پرگار به دستم دادند
من نیز ز پیکش به شرابم دادم
ناگه ب
|
|
|
|
|
ای آفتاب عشق طلوعت بخیر باد..
|
|
|
|
|
عمری که من از گردش ایام گرفتم
|
|
|
|
|
روزی سرد وابسته دیوانه ها بود
|
|
|
|
|
چشمم به تو ودل زتو خیلی نگران است
|
|
|
|
|
شراب کتاب
گفت :
راهى بجز تفکر هست؟
گفتمش:
دل به نادانان مفروش
گفت:
علم از چه شود حاصل ؟
گفتم
|
|
|
|
|
...ببین
نهنگی آنجا
میان ستاره ها
|
|
|
|
|
چشم من نیت خوابی به درازا دارد
|
|
|
|
|
خدایا اینجا من خیلی غریبم / آخه اینجا کسی عاشق نمیشه
|
|
|
|
|
گوش تیز کن ،صور اسرافیل بجو ** نیتت پاک کن ،آب جاری بجو
|
|
|
|
|
اینهمه تب زده گی ،
جامه ی من را سوزانْد
|
|
|
|
|
رفتی و آتش میزنی بر جان من ای یار من .......
|
|
|
|
|
غم وتنهایی محصولِ مغرور، در نگفتن حرف دل است.
|
|
|
|
|
وقتی که همیشه درد داری سخت است
|
|
|
|
|
بی تو شب تیره ومهتاب شبم ساکت و سرد است
|
|
|
|
|
دل بهت سپرده بودم که بگی بیا عزیزم
|
|
|
|
|
در آسمان چشم تو
ستاره ها می درخشند
و پرنیای آرزوهایت
هر شب به تماشا می نشیند
دختر ایل اهورای
|
|
|
|
|
آنگاه که بغض و غضب به نهایت می رسد...
|
|
|
|
|
بانو هوای چشمهایم تیره و ابریست
رقصی به زیر بوسه ی باران نمی خواهی؟
|
|
|
|
|
ساعت دیواری
تیک تاک کنان
فریاد میزد:
وقت طلاست!
رها_فلاحی
|
|
|
|
|
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من
چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم
در کنار تو؛
|
|
|
|
|
جان فدا در ره عشق تو روا نیست که هست
هر چه گویی به سرم شور و نوا نیست که هست
|
|
|
|
|
دیدم که یکی به چهره ی آراسته_ همواره به شکل ظاهرش می نازید
|
|
|
|
|
زمـان ؛ ای کـاش راه بـازگـشـت داشــت ..
به دورانـی کـه خـوش بـودیـم ، بـرگـشـت
|
|
|
|
|
شعری بخوان؛
موُمن به غزل هایت خواهم شد
|
|
|
|
|
آن زمان در خـود نمی گنجم که تـو
بگذری یارب ز من از لطف خویش
|
|
|
|
|
🪖 یاد تمامی شهدای وطن گرامی باد 🇮🇷
|
|
|
|
|
یه غریبه ی دوره گردی فال میفروخت
به غریبه ها ، رؤیاهای کال میفروخت
|
|
|
|
|
آسمان سخت خراب است در آبادی و مردم همه خواب
|
|
|
|
|
دلگیرم از خودم کاش عاشقت نمیشدم
زینب حسنی
|
|
|
|
|
آی الله سن چی جوروسن بی حالیمی
|
|
|
|
|
من دریا را در چشمانت
کوه را در ابروانت
جنگل را درگیسوانت
و ماه را در صورتت دیده ام
هراسی از
|
|
|
|
|
اگر کسی نیست بهش فکر کنی به آسمان فکرکن .درهنگام شب آسمان پارچه ی مخمل سیاهِ نگین کاری شده است
زی
|
|
|
|
|
دستم را نگرفتی رفیقِ جان!
نشنیدی که از نفس و پا، ز کهکشان
افتاده ام به دامن یک بخت بی نشان؟
کِش
|
|
|
|
|
وام
یک دو بوسه از دهانت وام می خواهم
شهد لبهای تو را درجام می خواهم
مست بوی عطر لبخند گنه کارت
ه
|
|
|
مجموع ۱۲۴۵۹۵ پست فعال در ۱۵۵۸ صفحه |