سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 4 خرداد 1403
    17 ذو القعدة 1445
      Friday 24 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۴ خرداد

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        چشم بينا، حواس جمع، دو گوش شنوا
        ارسال شده توسط

        فاطمه جهانباز نژاد

        در تاریخ : يکشنبه ۸ دی ۱۳۹۲ ۰۴:۰۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۴۴ | نظرات : ۲

        چشم بينا، حواس جمع، دو گوش شنوا
         
        به قلم: فاطمه جهانباز نژاد 
         
        (این مقاله بنده- مربوط به شش سال قبل است که در یکی از شماره های نشریه ی صریر- اولین ماهنامه مستقل دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامي واحد قائم‌شهر
        به چاپ رسیده است.)
         
         
        تقلب مسأله پچيده‌اي است كه پرداختن به آن شناخت وسيعي را مي‌طلبد كه خوشبختانه نگارنده اين سطور، در طول دوران طلايي و پرافتخار تحصيلش (چه 12 سال مدرسه- و چه 4 سال در دانشگاه و 6 سال پژوهشگاه) با آن مواجه نشده و از ديگر افتخاراتش اين است كه پديده مذكور، آنچنان كه بايد و شايد برايش ملموس و آشنا نبوده و نخواهد بود.               
        و اما، مطالبي كه در اين مقاله آورده مي‌شود حاصل تجربيات دوستان و آشنايان عزيزي است ‌كه سمعاً به گوش بنده رسانيده و يا اين كه حقير سراپاتحقير، شخصاً در سر جلسات امتحان، دورادور شاهد اين مناظر پرشباهت به راز بقا بوده‌ام.
        كات.
         
         
        سكانس اول:
        همان‌طوري كه مي‌دانيم امتحان يا ارزشيابي، يكي از اركان مهم آموزش و بخش جدايي‌ناپذير آن است كه با هدف بهبود كيفيت يادگيري صورت مي‌پذيرد. و اساتيد از طريق آن، به نقاط ضعف و قوت اشخاص پي مي‌برند. كه متأسفانه، بسياري از دانشجويان، از طريق تقلب جواز عبور خود را در امتحانات هر ترم دريافت كرده و به اصطلاح مرسوم، واحدها را پشت سرهم پاس مي‌كنند. آنهم چه پاس كردني با توكل بر تقلب كه در عرصه عمل كارآيي‌اش زير صفر است.
        در فرهنگ لغت، تقلب به معني: «در كاري به سود خود و به زيان ديگري تصرف كردن، و نادرستي و دغلي» آمده است. در واقع، فرد متقلب به سود خود و به زيان ديگري نمره‌اي را تصرف مي‌كند، آنهم به ضرر كسي كه در تمام سال‌ها تحصيلش، تنها معيار براي خوب بودنش را خوب درس خواندن مي‌دانسته و استعدادش فقط در بُعد جزوه و كتاب رشد يافته است.
         
        سكانس دوم
        مطابق آمار و اطلاعات موجود، تقلب در امتحانات به يكي از روش‌هاي زير صورت مي‌پذيرد:
        1) روش‌هاي ديداري
        - نگاه كرده به برگه ديگران
         
        2) روش‌هاي نوشتاري:
        - نوشتن روي كف دست و ساق پاها.
        - نوشتن بر روي كارت ورود به جلسه
        - نوشتن روي ميز و دسته صندلي
        - تايپ مطالب بر روي كاغذهاي بسيار كوچك با فونت بسيار ريز
        - لوله كردن تقلب و جاسازي آن در خودكار
        - نوشتن بر روي دستمال
        - نوشتن بر روي كاغذ و اتصال آن با سنجاق ته‌گرد به اندروني چادر (يكي از ترفندهاي خانم‌ها) null
         
        3) روش‌هاي مدرن:
        - استفاده از ماشين‌حساب‌هاي مهندسي
        - استفاده از ساعت دوربين‌دار
        - استفاده از موبايل (تلفن همراه)
        - تهدید نمودن استاد با قمه و چاقو و ...null
         
        سكانس سوم
        پرواضح است كه بهترين زمان، زمان دانشجويي و بهترين مكان، دانشگاه است.
        بر فرض اين كه در دانشگاه بشود تقلب كرد و نمره‌اي گرفت. ولو اين‌كه با اتلاف وقت و هرز رفتن انرژي همراه باشد؛ ولي همان‌طور كه مي‌دانيم در جامعه و حرفه و شغل، تقلب كردن قابل قبول نبوده و پيامدهاي وخيمي را به همراه خواهد داشت. فردي كه تمام انرژي، هدفگيري و خاستگاه‌هايش را به تقلب محدود كرده، ‌آيا نمراتي كه فقط بر پايه سست و لرزان تقلب استوار كرده مي‌تواند پشتوانه و سرمايه مناسبي برايش باشد؟ ‌براي فردا؟ كدام فردا؟ همان فردايي كه قدم به جامعه خواهد گذاشت و فعاليتي را عهده‌دار خواهد شد؟  ‌
        آيا در زندگي حرفه‌اي و تخصصي بعد از دانشگاه هم مي‌تواند به همان منوال گذشته عمل كند؟  ‌
        گيرم كه بتواند! نمونه‌اش مديران و مسئوليني كه همه ما روزانه در اطراف خود بسيار مي‌بينيم. لاقلّ تعداد اندكي را !!
        اما هميشه كه در بر روي يك پاشنه نمي‌چرخد. به قول معروف: بس بگرديد و بگردد روزگار. ‌بالاخره يك جا كم مي‌آورد و مشكلات يك به يك رخ مي‌نمايد. و او روز به روز به عجز و ناتواني خود بيشتر ‌پي مي‌برد و به ريشه‌ همه اين مشكلات خود كه همانا تقلب بوده واقف مي‌شود. و تازه مي‌فهمد كه از دانشجو بودن، فقط نام دانشجو را با خود به اين سوي و آن‌سوي حمل مي‌كرده.
        تازه مي‌فهمد كه چقدر همه چيز برايش گنگ و مبهم است.
        تازه مي‌فهمد موفق به اخذ يك مدرك تحصيلي شده كه فاقد هرگونه عمل است و همانند درختي بي‌ثمر و زنبوري بي‌عسل خوش‌نماست، اما حيات‌بخش نيست.
        تازه مي‌فهمد كه دانسته يا ندانسته، دوران دانشجويي خود را تباه كرده. دوراني كه به معناي آماده و ساخته شدن براي فردايش بوده- براي امروز او كه قدم به جامعه گذاشته و نقش و فعاليتي را عهده‌دار شده است.
        اينجاست كه به او مي‌گويند:
        nullپس كدامين مهارت لازم را كسب كرده‌اي؟
        null كدام پرورش و تربيت؟
        ü‌null كدام سازندگي؟
        nullكدام حل مشكل اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي جامعه؟
        ‌‌تو خودت كه يك مشكلي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! null
         
        ناگهان به ياد اين بيت كه روزي سر جلسه امتحان استادش به هنگام تقلب زير گوشش زمزمه مي‌كرد؛ مي‌افتد:
        «اين ره كه تو مي‌روي به تركستان است           
        ترسم نرسي به كعبه، اي اعرابي.»
         
        كات.

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۲۹۵۸ در تاریخ يکشنبه ۸ دی ۱۳۹۲ ۰۴:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0