سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
  • روز ارتباطات و روابط عمومي
9 ذو القعدة 1445
    Thursday 16 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      به یاد:نجمه زارع شاعره ای که چه زودپروازرابخاطرسپردوپروانه وارپرگشود
      ارسال شده توسط

      خالد بایزیدی(دلیر)

      در تاریخ : چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲ ۱۸:۵۷
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۱۰ | نظرات : ۵

      نوشته:خالدبایزیدی(دلیر)
      نجمه زارع در29آذرماه 1361درشهرستان کازرون به این کره خاکی تبعیدشد ودرآستانه ی شش سالگی به همراه
       خانواده اش به قم مهاجرت کردندونجمه دوران راهنمایی ودبیرستان رادرقم به اتمام رساندوسپس بین سالهای79و
      81دردانشگاه همدان به تحصیل دررشته ی عمران پرداخت ونجمه شاعرسرانجام درتاریخ 31 شهریورماه سال1384
      درسن 23 سالگی پروازرابخاطرسپردوپروانه وارپرگشودوروح سبکبال اش درهمسایگی خداساکن شد.نجمه ازپرکار.
      ترین شاعره های ایران زمین بودودرزمینه شعرکلاسک وغزل پست مدرن آثارزیباوماندگاری رادرکارنامه ی کوتاه زندگی اش به ثبت رساندوازاین شاعره زنده نام تاکنون چهارمجموعه شعربه چاپ رسیده اند.دوشعراز:نجمه زارع
      1-
      آوخ!هنوز زخمیم و رنج می برم
      دنیا هر آنچه داشت بلا ریخت برسرم
      مردم چه می کنندکه لبخندمی زنند
      غم رانمی شودکه به رویم نیاورم
      قانون روزگارچگونه است کین چنین
      درگیرجنگ تن به تنی نابرابرم
      توآنقدرشبیه به سنگی که مدتی ست
      ازفکردیدن توترک می خوردسرم
      وامانده ام که تابه کجامی توان گریخت
      ازاین همیشه هاکه نداردباورم
      حال مرانپرس که هنجارهامرا
      مجبورمی کنند بگویم:بهترم
      ..............................................................
      2-
      ازخاطرات گمشده می آیم تابوتی ازنگاه توبردوشم
      بعدازتومن به رسم عزاداران غیرلباس تیره نپوشم
      درسردسیری ازمن بیهوده وقتی که پوچ وخسته ودل سردم
      شبهاشبیه خواب وخیال انگارتب می کندتن تودرآغوشم
      تکثیرمی شوندونمی میرندسلولهای خاطره ات درمن
      انگارمانده چشم تودرچشمم لحن صدای گرم تودرگوشم
      هرچندزیراین همه خاکستر.آتش بگیروشعله بکش درمن
      حتی پس ازگذشت هزاران سال روشن شوای ستاره خاموشم
      بعدازتوعاقبت من نیزمانند خواجه حافظ شیراز است
      من زنده ام به شعروپس ازمرگم مردم نمی کنندفراموشم

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۲۳۱۲ در تاریخ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲ ۱۸:۵۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0