سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 28 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت حكيم عمر خيام
10 ذو القعدة 1445
    Friday 17 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      جمعه ۲۸ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      سرنوشت
      ارسال شده توسط

      حامی تنها

      در تاریخ : جمعه ۲۹ شهريور ۱۳۹۲ ۱۸:۰۴
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۲۷ | نظرات : ۱۱

      غروبی دیگر و باز هم تنهایی و هزار فکر و خیال . نشسته ام کنار پنجره و به تماشای آنچه که از آسمان می بارد فکر میکنم
      اندکی میگذرد . چشمانم را می بندم و در رویایی تلخ غرق می شوم . چند ثانیه بیشتر نمی گذرد که شاهراه عاشقی ، هم آواز آسمان ، تن به بارش نداشته هایش می دهد . پهنه ی این کویر سرما زده را چشمه ی آبی فرا می گیرد . آنچنان می جوشد از دلم ، گویی که سال ها به اجبار تن به اسارت داده است . لبانم باز نمی شوند . تلاطم حاصل از رهایی این چشمه ی خروشان هم سکوتش را نمی شکند سال ها پیش ، قاصدکی لبانش را بوسید و بشارت داد که شه زاده ی آرزوهایت در راه است . اندکی دیگر میرسد . برخیز که فرصت تنگ است . باورش سخت بود اما عطر تنت ، سوار بر بال های نسیم خبر از صداقت این پیامبر نوظهور می داد . پیله ها شکافتند و من ، همراه با شاپرک های عاشق ، به پیشواز مهتاب شب های خیالم رفتم .
      می اندیشیدم بازگشته و این بار شهرزاد یلدای من خواهد شد
      اما نه ...
      کاش خدا می دانست آدمی با خیال نفس می کشد .
      کاش می دانست که او هم یک رویاست برای دل های ساده ای که امید به دیدارش دارند .
      کاش می دانست خانه ای که آباد است را ویران کردن چه دردی دارد
      نمی دانم چرا همه ی تلخی این جام نصیب من می شود
      به هر حال
      مهتاب خانه ای دیگر شد .
      راه سوا بود و من نمی دانستم که بر سر دوراهی انتخاب او ایستاده ام
      آری
      نمی دانستم که خیال او نیز همبستر رویای دیگری شده .
      به اینجا که می رسم، پلک می گشایم تا فارغ از هرچه رویاست  باز هم شاهد هنرنمایی چشمان آسمان باشم ...

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۲۲۷۵ در تاریخ جمعه ۲۹ شهريور ۱۳۹۲ ۱۸:۰۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0