سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 4 خرداد 1403
    17 ذو القعدة 1445
      Friday 24 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۴ خرداد

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        عاشق
        ارسال شده توسط

        سامان سعیدی

        در تاریخ : سه شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ ۲۰:۰۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۲۷ | نظرات : ۰

         

        تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

        روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:
        چرا مرا دوست داری …؟
        چرا عاشقم هستی …؟
        پسر گفت …:
        نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
        دختر گفت …:
        وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟
        پسر گفت… :
        واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …
        دختر گفت …:
        اثبات.!.!.؟
        نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …
        شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…
        اما تو نمی توانی این کار را بکنی …
        پسر گفت …:
        خوب …
        من تو رو دوست دارم …
        چون …
        زیبا هستی…
        چون…
        صدای تو گیراست …
        چون…
        جذاب و دوست داشتنی هستی…
        چون …
        باملاحظه و بافکر هستی …
        چون …
        به من توجه و محبت می کنی …
        تو را به خاطر لبخندت …
        دوست دارم …
        به خاطر تمامی حرکاتت…
        دوست دارم
        دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …
        چند روز بعد …
        دختر تصادف کرد و به کما رفت…
        پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…
        نامه بدین شرح بود …:
        عزیز دلم …
        تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …
        اکنون دیگر حرف نمی زنی …
        پس نمی توانم دوستت داشته باشم …
        دوستت دارم …
        چون به من توجه و محبت می کنی …
        چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…
        نمی توانم دوستت داشته باشم…
        تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …
        آیا اکنون می توانی بخندی …؟
        می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟
        پس دوستت ندارم …
        اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…
        در زمان هایی مثل الان…
        هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…
        آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار…؟
        نه هرگز…
        و من هنوز دوستت دارم …

         

        تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۶۰۱ در تاریخ سه شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ ۲۰:۰۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0