سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
  • روز ارتباطات و روابط عمومي
9 ذو القعدة 1445
    Thursday 16 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      میکابیج یا بلال و یا ذرت
      ارسال شده توسط

      احمد پناهنده

      در تاریخ : چهارشنبه ۱۴ تير ۱۴۰۲ ۰۲:۳۰
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۰ | نظرات : ۴

      میکابیج یا بلال و یا ذرت
      باز فصل رویش میکابیج و روزهای بلوغش از راه رسید اما، ما سفرکردهای روزهای دراز مهاجرت، هنوز چشم به دورترین افق ِ این هستی دوختیم و ایرانمان را آه می کشیم تا لحظات شکوهمند دیدار از خویشان و همزبانان و همدلان و همراهان فرا رسد و گام بر خاک اهورایی ایرانزمین نهیم و هر کدام به سوی کوچه های کودکی و شهر زادگاهش، عاشقانه وار پرواز کنیم.
      اعتراف می کنم که به ماهیان لاکس آلاسکا، حسودی ام می شود. زیرا آنها وقتی که از تخم بیرون می آیند، از زادگاهشان بیرون می زنند و در راهی ناکجاآباد بسوی دریا روان می شوند.
      اما همین لاکس ها با اینکه همیشه در مهاجرت و در غزبت زندگی می کنند، برای تخم ریزی و مردن به کوچه های کودگی بر می گردند و تخمشان را می ریزند و در زادگاهشان می میرند و یا طعمه خرص ها و لاشخورها و و و می شوند.
      با خود می گویم ای کاش ما انسانها هم چنین زندگی داشتیم و هیچ کس برای دیگران دیوار نمی کشید و راهش را سد نمی کرد.
      اما دریغا که انسانها با گریه به دنیا می آیند و با رنچ در جای جای این هستی از دنیا می روند.
      بگذریم
      این روزها وقتی که سفری به روزهای جوانی ام می کنم، احمدی را می بینم با دوستانش که بی هیچ قید و بندی، در ساحل خیساب چمخاله، میکابیجی کباب کرده و آب نمک زده شده را در دست دارد و عاشقانه و با اشتها دانه هایش را گاز می زند و لذت خوردنش را با هوای دل انگیز دریایی، در درون جان و دلش فرو می دهد.
      آری بی قید و بی تکلف و آزاد و رها بی آنکه کسی به ما بگوید چه بکنیم یا نکنیم
      یاد باغات لنگرود می افتم که با دوستان سری به باغ مکابیج یا ذرت می زدیم و به قدر نیاز میکابیج می کندیم و روی آتش هیزم کباب، با آب نمک آغشته می کردیم  و سپس گاز می زدیم و می خوردیم.
      این روزها عجیب دلم برای آن روزهای صمیمی و عاشقانه تنگ شده است و لذت خوردن و چیدن میگابیج را آه می کشد.
      باشد که روزی رسد تا با همه ی دوستان و عزیزان، جشن میکابیج خوران را در جای جای گیلان، به رقص و شادمانی بنشینیم و با دل و جان با خوردنش لذت ببریم.
      چنین باد
      بفرمایید میکابیج
      گُرز ذرت را در گویش گیلکی میکابیج می گویند البته در گویش لنگرودی
      احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۳۶۲۴ در تاریخ چهارشنبه ۱۴ تير ۱۴۰۲ ۰۲:۳۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      چهارشنبه ۱۴ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۱۱
      خندانک
      محمد اکرمی (خسرو)
      چهارشنبه ۱۴ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۰۰
      درود جناب پناهنده
      ایشالله قسمتتون میشه و دوباره با دوستان می نشینید یه بلال می زنید به رگ یا به قول خودتون میکابیج میزنید به رگ.
      خندانک خندانک
      جواد کاظمی نیک
      چهارشنبه ۱۴ تير ۱۴۰۲ ۲۳:۳۹
      درودبرشما استاد پناهنده عزیزم 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
      ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
      🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
      🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
      🌺🌺🌺🌺🌺🌷
      🍀☘️🌱🌹💐
      🌿🌿🌿🍁
      🪴🪴🪴
      🏵🏵
      💟
      احمد پناهنده
      جمعه ۱۶ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۴۰
      سپاس از همه دوستان خوب و همراهی شان
      خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0