سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 17 ارديبهشت 1403
  • روز اسناد ملي
28 شوال 1445
    Monday 6 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      دوشنبه ۱۷ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      آرامشی بنامِ مرگ
      ارسال شده توسط

      بهمن بیدقی

      در تاریخ : پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۰۵
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۶۲ | نظرات : ۲

      آرامشی بنامِ مرگ
       
      ما تا وقتی با چیزهایی که در ذهنمان از آن تصویری ترسناک ساخته ایم مواجه نشده‌ ایم بیشتر میترسیم و
      وقتی که چاره‌ای جز مواجهه با آن نیابیم ، کمتر .
      و خدا را چه دیدی ؟ شاید مرگ ، آنقدرها هم که فکرمیکنید سخت و ترسناک نباشد که هیچ، آرام بخش و لذتبخش هم باشد.
      آیا سفرکردن ، میهمانی رفتن ، وحشتناک است ؟ آنهم مهمانی ای که دوستمان ترتیب داده ؟
      نه ، در اینصورت این ترس ، خیلی خنده دارست .
      درکنارِ دوستی واقعی و مهربان و ترس ؟
      صمیمیتِ دوستانه و ترس ؟ نه ، هیچگاه این دو ضد ، با هم جمع نمیشوند .
      اما اگر حق مردم به گردنت است نگران باش . خیلی هم نگران ، دراینصورت بترس . وحشتی عظیم .
      تا وحشت ، به حرکتت اندازد، تا جبران کنی .
      و وقتی جبران کردی ، برخودت مسلط شو و دیگر نترس ، چون خدای من ، خدای تو ، خدای ما ، که
      همه یکی است ، بسیار مهربان و بخشنده است و منتظر بهانه‌ ایست تا ببخشایدمان .
      پس از توبه و جبران ، حالا میتوانی بخندی ، امیدوار باشی ، و دیگر نترسی .
      زیباییِ بینهایت و زندگی بخشِ جاودانه که ترس ندارد .
      ترسِ ما ، ثمره ی کمبودِ اعمال خوب ماست .
      اما امید داشتن به خدا و مأیوس نبودن از رحمت بی انتهایش نیز، درجه ایمان ما را می نمایاند .
      من که کم کم میروم در آغوش میلیاردها سال - تا ابد – بیارامم .
      خدائیش راه سختی بود .
      من میروم و روحم که لبخندی زیبا بر لبانش نقش بسته ، دیگرانشاءالله هیچوقت عبوس نخواهد شد .
      روحم مجسمه ی لبخند خواهد شد و خنده ی مجسم .
      اما این راه سختِ دنیایی ، واقعاً با یک جنس مخالف ، و درعقیده موافق ، واقعاً راحت تر گذشت .
      بارها با روح همسرم نجوا کرده ام و به او گفته ام :
      با آرامش رفتن ات  را هیچگاه  فراموش  نمیکنم  که  ثمره ی پاکی  و سادگی  و مهربانی و دغدغه ی همیشگی ات برای کمک به نیازمندان و داشتنِ روح  باصفا  و مثبت و راضی به رضای خدا و نداشتنِ بارِحق الناس وسبکباری ات بود ، همانند مادرعزیزم
      که هم گونه زیستند وهم گونه رفتند .
      هیچگاه آرامشِ چهره ی همسرِ پاک ام و لبخندِ حک شده برلبان مادرپاک ام که با پرکشیدنشان دائمی شد ازخاطرم نمیرود . 
       
      بهمن بیدقی ۵/ ۴/ ۹۸ 

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۲۱۵۳ در تاریخ پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۴۹
      سلام و عرض ادب خدمت شما
      بسیار زیبا و آموزنده بود
      واقعا عالی نگاشتید 🙏🌹
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۲۴
      با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسگزارم از لطف و مهر و حضور ارزشمندتان
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0