قسمت ششم :
مـش عـلی محمـــد بـزرگ شمســیـان
مش حسین و مش حسن از پشت آن
مش حسـن ، دانـا و با تـدبیـر بود
مش صفر با جعفر ، او را پور بود
مش عزیز از مش حسین زنده یاد
میــرزا عبــاس بود مـردی بـاسـواد
از بزرگانی که رفت از بین ما
یـادتـان کردن بـؤد آییــــن ما
هم ذبیح ، اصغر ، برادر با ولی
بوده ایشـان از تــقـی نـاطـقـی
مشتی اسد ، مش ماشالله کله گیو
کـار ما وارونـه شد چـون کـار دیـو
اکبر و اصغر ، علی از مشت اسد
شوخی های او به ذهنـم میـرسد
گویم از شیرازی ها ، مش صحنعلی
بـــهروم واسـکنــــدر مشـتـــی عـلی
مش امیر و مش رضا ، جعفرقلی
با حیــاتــقـلی زنسـل صحـــنـعـلی
هم ز اسکندر علی ماند وجـواد
احمـدرضا مانده و مشتی قبـاد
احمد و محمود ومحمد این سه تن
بـه همــا رفتـن ز نســل مم حســـن
ماهمه اینجا پر. از درد و غمیم
کو خلیـل و محمد مشتی کریم
باقــر کیمــاس و ایـن روزای سخــت
این چنین برگشته از طاهر چو بخت
از بزرگی چون خـدارحم شهریار
مصطفی ، منصور و اصغر یادگار
داستـان تـا کـاویـانی می بـریـم
اوستا حمزه ، عیدی عبدالرحیم
قسمت هفتم :
زیر قبرستان شده مسجد خراب
زحمت میــرزاحسین رفته بر آب
جنگ تحمیلی تو را در خون کشید
احمـدت در مرز بـوکـان شد شهیـد
مش کیـومرث آرمیده زیر خـاک
داغ ابـراهیم کردش سینه چـاک
عـلی حسیـن و جـواهــــر هـمسـرش
عزت اینجا ، رحم خدا رفت از برش
یاد درویش ، زاده ی سید ماه طلا
سیـــــــدی از نســـل پـاک انبـیـــــا
تـات ممـــــد ، ذلـقی دارد نهــاد
محمد و محمود از او دارد نژاد
علیــرضا ، احمـــــد و مش مصطفی
مـش ممـــرضــا ، کـنـارش مرتــضی
همــــه فـرزندان مـش غـلامرضا
کـــو فلـک مـلا منـــــاف بـاوفـــا
شوخی های او همیشه ماندگار
آصـــفی چـون او ندارد یادگــار
محمد و مسلم ، جلیل است وخلیل
روح تو شاد است ای میــرزا عـقیل
ای دعــــای تـو شفـــای کـودکـان
کاش میمـاندی هـمیشه جـاودان
مش غلامحسن ، همیشه زنده ای
تا ابـــد در قـلـب مـردم مانـده ای
تعـــــزیه های تو را یـادم نـرفت
یاد ابوالــــحسن دل ما شکـست
اوکه نیکزاد است ، خواجه میرقلی
از صفـاتـش بود ، پـاکی ، خوشــدلی
مشتـی عبــداله ، فتـح اله ، نعمتـی
یـاد عیـــزالله کــه بودش شرکـتــی
قسمت هشتم :
ای صد افسوس از عباسعلی امیر
نیست در دنیـا کسی هرگـز نمیـــر
بود او را مش صفر، میرزا ولی
ممــدعلی ، از نبـات قربونعــلی
مندلی و حاج علیمردان و سام
از ملاحسیـــن مــردی با مــرام
آن خدابخشت که پر از جنب و جوش
وان دل از مــرگ سیــاوش پر خـروش
ابوالقاسم ، امری و مشتی رحیم
از علی اکبر که خود مردی کریـم
مش ابوطـالـب که مردی تند بود
سایـه ی عمرش دریغــا کنــد بود
مم حسن در جاده خوابش می برد
مرگ او را ســوی خاکــش می بـرد
داغ بر دل شد رضــا و احــمدی
هم شفیـع کامی نبرد از زنــدگی
مش علی اصغر تو را ماتم گرفت
در عزاشان قلب ما را غــم گرفت
حسن آقا حیدر آقا ، مش عزیز
کاه علی آقا نصیـرت شد شهید
روستا ویرانه شد از جنگ و داد
کو یـدالله ، کو دگر کاصیـد مراد
کاسه عمـر فتــح الله شد تمام
زندگی بر احمـد و ممــد حـرام
از دویستی فتحعلی آن مرد پاک
حسینقــلی زیر خــرواری ز خـاک
حیاتقلی نام نیکویش به جاست
غیـرت مـردان ازنــایـی کجاست؟
مـرد و نامـردی همـیـشه با هم است
قصه ی مردان در این دنیا کم است
از کله نـادیــست آ جعفـرقـلی
بـوده از او نـاصــر و نـادرقــلی
غلامحسین ، غلامحسن ، بهروم است
مـمـــــد از جـعـفـرقـلی در یـادم است
هم ز حیــب الله جواد است و ولی
آ مصـــول و آرضـا از میـت قـلی
بسیار زیبا بود
اگرجای شما بودم به صورت شجره نامه اسامی را تنظیم مینمودم