سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 13 خرداد 1403
    26 ذو القعدة 1445
      Sunday 2 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۱۳ خرداد

        بوی پیراهن عید

        شعری از

        علی سعیدی بینوا

        از دفتر وحشتی تر از قانون امروزم نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۵۲ شماره ثبت ۸۲۹۰۵
          بازدید : ۴۵۸   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ‍ بوی پیراهن عید
        عشق ، تدوین‌_نِگر ِ نبض ِ بهار آمده ای!
        یا که با روحیه ی خاطره دار آمده ای؟
        طرح تشویش خیالی ست که از کنگره ات
        نفْس ِ تحلیلگر ِ نغمه و تار آمده ای!
        باز با تعرفه ی دشت و دمن سبز شدی؟
        سر زده از دل ِ اسفند به بار آمده ای!
        بوی پیراهن عید است! چه بر تن داری؟
        نکند عشق ، به دیدار نگار آمده ای؟
        عشق ، برجسته ترین نقش منبت کاری ست
        روی دیوار دلم ، بر سر ِ کار آمده ای؟
        باز گنجشک ِ شرف از تو چنین میخوانَد
        باز کن قفل در ارکان دیار آمده ای!
        این همه سفسطه ی شاعری ام را ول کن
        #بینوا در وطنش مُرد ، چکار آمده ای؟

        #علی_سعیدی_بینوا
        ۸
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۱:۴۱
        شورانگیز و زیبا بود
        عید مبعث مبارک خندانک خندانک
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۳:۳۲
        به به به
        بسیار عالی و دلنشین
        ماشاالله برادرعزیزم
        درود علی جان خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۵:۴۴

        سلام :
        درود بر شما
        ----------------- خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهــــــــــــارا خیـــــــز و زان ابرِ سبک‌رو
        بزن آبــی به روی ســـــــــــــبزه ی نو

        گهی، چون جویبــــــــارم نغمه‌آموز
        گهی، چون آذرخشم رخ برافروز

        هنوز این‌جا جوانی دلنشین است
        هنوز این‌جا نفس‌ها آتشین است . ه - ابتهاج
        --------------------
        نوروزتان خجسته
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۱۰
        سلام وعرض ادب
        زیبا وبامحتوا سرودی بود
        استادبزرگوار وعزیز
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۳۱
        سلام
        هزاران
        درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی معصومی
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۷:۰۷
        درود و عرض ادب
        ارجمند
        قلم توانایتان مستحکم
        بهاران خوش..... خندانک خندانک خندانک
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۸:۴۴
        درود شاعر گرامی
        زیبا سروده اید
        مانا باشید به مهر
        عیدتان مبارک
        لیلا امریاس(پریسا)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۲۲:۴۲
        زیبا سرودید
        درود بر شما
        خندانک
        محمدعلی رضاپور(مهدی)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۲۳:۳۰
        سلام و احترام،
        همان طور که احتمالا می دانید، سروش، سه گلشن، و شعر سبز(چندآهنگ)، قالب هایی تازه و توانمند در شعر فارسی اند که شایسته است بیش تر خدمت اهالی فرهیخته ی ادبیات، شناسانده شوند.
        برای آشنایی بیش تر دوستداران این مقوله با قالب شعری سروش، چند سروش کوتاه تقدیم تان
        می شود:

        1- گفتن از عشق، کار سختی نیست/
        خوب گفتن، شکار سختی نیست/
        فصلِ اصلیِّ عاشقی، عمل است.//

        2- برگ زرد خزان، خودش را، ریخت/
        با هوا و زمین و آب آمیخت/
        برگِ بی بار چون تمشک نبود.//

        3-“علّیَت” داشت نخ نما می گشت/
        فیلسوفی پی خدا می گشت/
        عارفی از عُروج بر می گشت/
        حرف نابش به دل گرامی گشت:/
        “نور”، مجهول نیست؛ اثبات است.//

        4- پسر و مادر، آخرین دیدار/
        اشک ها: شعله های آتشبار/
        رفت و ماند. استخوان که شد، برگشت.//

        5- تاک تا شد، به جرمِ پاکی مُرد/
        ایستاد. اوفتاد. خاکی مُرد/
        مردِ خاکی به دردناکی مُرد/
        زنده ی جاودان، غریبِ زمان.//

        6-در زباله، پیِ غذا می گشت/
        تازه از اختلاس بر می گشت/
        اختلافات… . //

        7-روز، شب شد. دوباره شب آمد/
        خام ماندیم و صد لقب آمد /
        آخرش جان ما به لب آمد/
        خام تا خاک ….//

        8-پَست را اوجِ سرفرازی بُرد/
        به حقیقی ترین مَجازی بُرد/
        توی بازی بُرد/
        تبلیغات.//

        9-رفتم از کوهپایه تا قله/
        وقتِ برگشت گشت/
        (وای! تا پایین/)
        دره – دره … .//

        10-دستت آماده کن!/
        “دل گِرو در کِرِشمه های تمشک!”//

        11-دل گدازنده، دلنواز آمد/
        باز با ناز و سرفراز آمد/
        کاشکی داشتم دلی، دلکی .//

        12-آفتاب غروب و کشتی و آب/
        موج بی تاب و التهاب و شتاب/
        آی دریا! بیا مرا دریاب /
        مثل ماهی به ساحل افتادم(افتادَه م) .//

        13-مِه چه زیبا نِشَست بر تنِ دشت/
        ناز و نرم از کنار دشت گذشت/
        خاطرات تو در دلم آمد/
        نازتازان و بی گذشت گذشت/
        باز، گلگشت، نوعروس، خیال
        (خوانش دیگر: باز، گلگشتِ نوعروسِ خیال .)//

        14- ماه در کوهسار، زیباتر/
        بادِ نرمِ بهار، زیباتر/
        یار، چشم انتظار، زیباتر/
        دل من، بی قرار، زیباتر/
        در شبِ عشق.//

        15-هر سری سرسپرده ی چیزی ست/
        بسته بر حلقه ی دلاویزی ست/
        مرغکِ شاخسارِ گلریزی ست/
        من تو را دارم.//

        16-هرچه که هست و جزئی از هستی ست/
        همزمان، شعرِ عقل و سرمستی ست/
        همه ی هستی اهل همدستی ست/
        رازها واحدند و گوناگون.//

        17-کِرم، پروانه می شود روزی/
        غوره، فتّانه می شود روزی/
        این زمین، خانه می شود روزی/
        خوار نشمار.//
        ابراهیم آروین
        دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ ۱۹:۳۲
        درودهادوست‌شاعرم
        زیباست خندانک
        ماناباشید خندانک
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        سه شنبه ۵ فروردين ۱۳۹۹ ۱۵:۵۶
        بر تو ای خوب تر از حس بهار
        ای سراسر همه شور
        بر تو اندازه ی پرواز سلام
        قدر یک دامن احساس
        درود!
        سبدی سیب
        دو دستی که پر از عطر دعاست ؛
        با نگاهی که به راه قدمت دوخته ام ؛
        و به انگشت خیالی همه سبز ،
        که به دیوار امیدم زده تصویر تو را ؛
        و به تعداد نفس های همه عالمیان ،
        از خدایی که پر از معجزه و عشق و صفاست ؛
        درود و درود و درودو دو صدها بدرود

        عالی درود بیکران استاد بزرگوار
        یحیی بزرگی پور
        پنجشنبه ۷ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۴۰
        🌷🌷🌷
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0