سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 1 خرداد 1403
  • روز بهره‌وري و بهينه‌سازي مصرف
  • روز بزرگداشت ملاصدرا، صدرالمتألهين
  • آغاز محاصرة اقتصادي جمهوري اسلامي ايران توسط آمريكا، 1359 هـ ش
14 ذو القعدة 1445
    Tuesday 21 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      سه شنبه ۱ خرداد

      ای آبروی عشق

      شعری از

      محمدمهدي ناصري

      از دفتر يك غزل مهمان من باش نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۲۶ شماره ثبت ۸۱۱۲۱
        بازدید : ۴۲۴   |    نظرات : ۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمدمهدي ناصري

       
      خورشید کشته شد ، دوز و کلک زدند
      بر روی کشته اش ، هی نی لبک زدند
      خربالغان کور ، سگ بالغان پیر
      روی سمورها ، خود را محک زدند
      خونابه های درد ، فواره های آه
      با هیبتی پلید ، بر جان شتک زدند
      در جنگ خیر و شر ، از نو وتو شدیم
      بر زخمهایمان ، از نو نمک زدند
      وقت شکنجه شد ، رنگ خدا پرید
      بر تسمه هایشان ، از نو سگگ زدند
      بیچاره آنکه رفت ، بیچاره آنکه ماند 
      کال است آرزو ، چیزی نگو ، نگو
      این استخوان سخت ، آن به که در گلو 
      هم حرف های سر ، هم حرف پشت سر
      هم سنگ در سبو ، هم سنگ بر سبو
      انصاف هست ، هست ؛ انصاف نیست ، نیست
      خرما و خر یکی ست  ، این نقطه ! این کدو !
      هر لحظه با خدا هر لحظه بی خدا
      خیل نماز خوا_نانیم بی وضو !
      با درد مردگی ، بی درد مردگی
      دنیای مرگهاست ، مارا بهل عمو !
      ما درد زادگان ، بی استطاعتیم 
      ای آبروی عشق ای مثل غم عزیز 
      تو سهل ممتنع  ما ریز ریز  ریز 
      بر ما امان بده ، خود را نشان بده
       دستی تکان بده ، ما عاشقیم نیز
      نامی اگر که هست از یمن یاد توست
      جز این ، که می خرد ، ما را به یک پشیز ؟
      بی عشق خسته ایم با عشق خسته تر
      این زندگی چه داشت ، یا درد ، یا ستیز 
      ای مستی مدام ، مستی ت مستدام
      با سوز ما بساز ، این نان و این مویز
      #محمدمهدی_ناصری
       فی العین قذی 
      و فی الحلق شجا
      نهج البلاغه_خطبه شقشقیه
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۵۶
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک خندانک
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ۱۴:۰۸
      درود خندانک

      پرمحتوا و ناب خندانک

      خندانک
      محمد باقر انصاری دزفولی
      شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۰۷
      باعرض سلام
      بسیاردلنشین بود
      درودبرشما
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابراهیم آروین
      شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۰۰
      درود‌برشما
      خندانک
      مسعود میناآباد  مسعود م
      يکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۲۳
      سلام :
      درود برشما
      ------------------------- خندانک
      -------------
      در تمام سال های رفته بر ما، روزگار
      شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت

      من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها
      گل فروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت
      ------------------------------------فاضل نظری
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0