...... تحمل کن بار سکوت را بسته ام لبخند جاریست گرچه کم رنگ .... باز همین کافیست صدای هق هق، صدای قهقه در پژواک آدمیان نامفهوم دست های سرد زیر دستکش ها گریه زیر نقاب صورت ها این واقعه چه تلخ رقم می خورد،،،، ،در روزمرگى ها و در میان این واقعه ،سکوت تو تلخ تر بی هویت شده بودنمان چون پرانتز خالی ،میان معادله ها فقط خط می خورد روز ها فقط خواب می شود شب ها نگاه پر اکراه بشر به بیداری نگاه پر اکراه آدمی به آدم ها لبخند با اکراه دل کندن.. با شوق،، جدایی ها گرم ترین دل خوشی.... بخار اگزوز ماشین ها مینیمال زندگی... سلام، خداحفظی.... وداع ها نماز بهر گشایش کار مومنی می خوانی...؟ زاهد...!! بوی عطر رویالت ،دل کودک گل فروش را می شکند....حسرت ها چه شده ما را؟ گل های کاغذی ،ماندگارتر... دل های سنگی ،خواستنی تر عریانگی را به قیمت دل خوشی می فروشی بانو...؟ به تصویر ها....؟! چه بی هویت شده بودنمان.. چون پرانتز خالی ...،میان معادله ها ارتفاع منبر از دین بالاتر صدای اذان از گریه های واماندگی ،شیواتر رساتر در این میانه گوش ها به مسیر بسته عقل می رسد نخوانده پرستیده می شود ،تعصب ها قمه می زنیم به فرق بی عقلی که وای کشته شد..؟ ودر عبور بی تفاوتی،ترازوی شیشه ای کودکی می شکنیم بهشت را به بهای نماز می خری عابد و دنیا...در آغوش لخت دختری..، در خلوت ها؟؟ بی هویت شده بودنمان...چون پرانتز خالی میان معادله ها چه شده ما را؟ زیبایی... کم بودن میان ویترین ها چون دامن کوتاه ،بر تن بانو ها کم باش... چاقو دسته خویش را می برد پدر زنده.... کنجکاوی در وصیت نامه ها پیش خرید قبر می کنیم ،،بس که ناآسوده ایم چه شده مارا؟ تحمل کن... گرچه این راه طولانیست.... ، بهر من کمرنگ این.....فاصله ها .. #نیماآسمند
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.