عکس تو

تمرین عشق می کنم با عکس تو ولی

برقی ز چشمانم زده درعکس تو ولی

دستانِ تو آنسوی عکسِ  سه و چارت

چسبانده  دستانِ مرا بر عکس تو ولی

تو خیشِ خود را در زمینِ جمع بستی

تنهاییم  پر می کند  این عکسِ تو ولی

بر قلبِ مایوسم ، امیدی خیز برداشت

آنروز تابستان که دادی عکس تو ولی

حل گشته احساسم میانِ کاغذی رنگی

گرچه میانِ  قاب مانده  عکس تو ولی

من مانده بر عهدِ خودم همچون گذشته

 از قاب رفته  ناگهان آن عکسِ تو ولی