سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        وسعت تنهایی

        شعری از

        مصطفی رضاوند

        از دفتر ترانه حس خوب نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۱:۴۰ شماره ثبت ۵۵۵۹۱
          بازدید : ۵۶۲   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مصطفی رضاوند

         
        چشمم به توافتادُ، دلم دست تو افتاد
        این سهم ِ من از، خاطره ی قاب نگاته
        چشمِت به من افتادُ،تو انگار نه انگار
        یه شاخه یِ خشکیده یِ،عاشق سر راته
        تلفیق شرابُ شبِ چشمای سیاهت
        به مستی هر لحظه عبور تو دچارم
        جز سمت تو راهی، من آواره ندارم
         دل رو به تو من، باختموچاره ندارم
        تو هر نفسم هستیو، من هیچ کس تو
        این وسعتِ تنهایی من، مرز نداره
        این فاجعه محتاج، به یه ذره نگاهِ
        این قلب شکستستو،به عشقِ تو دُچاره  
        یه عمرِ برای دلِ من حل شدنی نیس
        ترکیبِ جنونِ منو این راحتیِ تو
        توچشمِ من انگار جهان غرق سکوته
        تو لحظه یِ دردُ ، غم و ناراحتی تو
        َ
        ترکیبِ جنونِ ،منو این راحتی تو
        یه عمرِبرای دلِ من، حل شدنی نیس
        توچشمِ تو انگار، همون شاخه یِ خشکم
        این شاخه یِ خُشکیده که جنگل شدنی نیس
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۵:۲۵
        درود
        مصرع پنجم تنها بود؟ خندانک
        مصطفی رضاوند
        مصطفی رضاوند
        شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۲۰:۰۶
        عرض ادب متوجه نشدم منظور جنابعالی چه هست استاد ؟ خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نیره ناصری نسب
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۲۰:۳۴
        تلفیق شرابو ، می نابه ،تو نگاهت
        درود بر شما
        منظور استاد این بود این مصرع تک افتاده ؟
        با پوزش خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۴:۵۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مصطفی رضاوند
        مصطفی رضاوند
        شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۲۰:۰۶
        ممنونم استاد عریز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شاعر بزرگوار
        قلمتان زیباست
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مصطفی رضاوند
        مصطفی رضاوند
        يکشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۲۲:۲۲
        ممنونم وسپاس خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
         سعیده سلماسی (سارا)
        يکشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۰:۰۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مصطفی رضاوند
        مصطفی رضاوند
        يکشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۲۲:۲۳
        سپاس خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        محمدرضا آزادبخت

        م سر به سر اگر سرم برود هرگز نمی گذارم سر به نا سر رود در سرم این شد شش سر جناب فرشید خان جنگی در کارنیست غول شش سر نام شعرم است از دفتر بانوی ازلی
        افسانه نجفی

        تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
        فرشید به گزین

        ت ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوندو سر برود هم برآن سریم این میشه سه تا سر محمدرضاجان یعنی حداکثر قدرت ما پس قبول که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
        محمدرضا آزادبخت

        ه شاه به میل خود هرگز سوار بر اسب نمی شود مگر ملکه خورشید آفتابش را کجتر کند ستیز با تو معنا ندارد وقتی خورشید خودستیز تر از همه تاج را بر سر گذاشت ااافرشید جان نمی دانستی من شاعر معنا ستیزم و گاهی معنا گریز اصلا مفهوم شعربرای من معنا نداردفقط زیبایی شعر برایم مهم است ای دشمن نازنینم غول شش اسر از دست تو عصبی ست
        فرشید به گزین

        دریافتمت که فر خورشید تویی فرشید کجا قبله امید کجا ااا چه مشاعره معناستیزی شده البت به جز قسمت شاهانه

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0