سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        مظلومیت های علی

        شعری از

        بهزاد چهارتنگی ( خاموش )

        از دفتر اشک های مثنوی نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۸۹ ۰۸:۳۷ شماره ثبت ۵۱۵
          بازدید : ۱۱۴۳   |    نظرات : ۳۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        مظلومیت های علی


        در دلم شورو هوایی ‌دیگر است
        ملتهب از زخمهای حیدر است
        قصه ی تنها شدن، بی کس شدن
        ضربه بر پیشانی مولا زدن
        قصه ی صد اتفاق پر خطر
        قصه ی زهرای اطهر،پشت در
        قصه ی مظلومیتهای علی
        می‌رود تا عرش فریاد ولی
        قصه ی راز و نیازی پر زتب
        گر گرفتن سوختن در نیمه شب
        قصه ی دلداده ای، مردی غریب
        مانده تنها در شبی سرد و مهیب
        قصه ی مردی که شب را می‌شناخت
        تا سحر صد غصه را او می‌نواخت
        واژه هایم سوزش درد است و آه
        درد هایم را نمی‌ریزم به چاه
        چاه حتی مونس مولا نبود
        حرف مجنون نام یک لیلا نبود
        می‌روم تا خویش را پیدا کنم
        بلکه این زنجیرها را وا کنم
        می‌روم شاید اهوارایی شدم
        بلکه در وا شد مسیحایی شدم
        می‌روم زیرا کسی می‌خواندم
        در وجودم یک نفر می‌راندم
        می‌روم شاید که ره پیدا کنم
        در کنارش عقده ام را وا کنم
        عشق مولا شور و غوغا می‌کند
        آتشی در سینه برپا می‌کند

                                          از مجموعه ی اشک های مثنوی

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        محمدرضا آزادبخت

        م سر به سر اگر سرم برود هرگز نمی گذارم سر به نا سر رود در سرم این شد شش سر جناب فرشید خان جنگی در کارنیست غول شش سر نام شعرم است از دفتر بانوی ازلی
        افسانه نجفی

        تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
        فرشید به گزین

        ت ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوندو سر برود هم برآن سریم این میشه سه تا سر محمدرضاجان یعنی حداکثر قدرت ما پس قبول که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
        محمدرضا آزادبخت

        ه شاه به میل خود هرگز سوار بر اسب نمی شود مگر ملکه خورشید آفتابش را کجتر کند ستیز با تو معنا ندارد وقتی خورشید خودستیز تر از همه تاج را بر سر گذاشت ااافرشید جان نمی دانستی من شاعر معنا ستیزم و گاهی معنا گریز اصلا مفهوم شعربرای من معنا نداردفقط زیبایی شعر برایم مهم است ای دشمن نازنینم غول شش اسر از دست تو عصبی ست
        فرشید به گزین

        دریافتمت که فر خورشید تویی فرشید کجا قبله امید کجا ااا چه مشاعره معناستیزی شده البت به جز قسمت شاهانه

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0