سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 18 خرداد 1403
    1 ذو الحجة 1445
    • سالروز ازدواج حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها، 2 هـ ق
    Friday 7 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۱۸ خرداد

      کانتین معدن (مثنوی طنز)

      شعری از

      محمد بابایی (نامی)

      از دفتر راهبه ی عاشق نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۰ ۱۳:۳۱ شماره ثبت ۴۶۰۷
        بازدید : ۸۱۷   |    نظرات : ۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد بابایی (نامی)

      خلاصه بگویم از این سخن ها

      نگاهی کانتین پائین و بالا

      رضا آشپز رئیس آشپزان است

      سیبیلای عظیم هم آویزان است

      خلاصه برنامه کاتین ما

      بود نصقش پنیر نصف دیگریا

      چورک یا چایی و یا حسن یا

      پنیر یا تخم مرغ و یا حسین یا

      چو گردید ظهر برنامه ولو شد

      ناهار شنبه ها قیمه پلو شد

      سه شنبه صبح ها هستیم خوشحال

      که ظهر چلوکباب داریم به هر حال

      ظهر جمعه فسنجون میخوریم ما

      که پنج شنبه بادمجون خورده ایم ما

      غذای شب بود هم سوپ و لوگت

      خوراک و ماست و سیب و آش و اُملت

      خلاصه چون به کانتین در رسیدم

      دو میز و صندلی و تخت دیدم

      ولی چون مدتی کردم نظاره

      دیدم من تنها چند در کناره

      عجایب بود در کانتین بالا

      دو تن در گوشه ای بودند لالا

      یکی اگر نام خرمالو شنیدی

      پیاده همچو آهو می دویدی

      یکی اگر بزنی تو دستی به رویش

      بگردد سیخ تمام شاخ و مویش

      یکی هم اگر بدی دستی تکان تو

      گریزد. .  خندد و گاهی زند نو

      یکی دیگر عجایب هست اینجا

      یدالله روی تختش نیست پیدا

      خلاصه \"نامی\" کم کن فضولی

      رضا آشپز افتاده توی قوری

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      المیرا قربانی

      هوای تبریز عالیه اا خدایا به آنچه دادی تشکر اا به آنچه ندادی تفکر اا به آنچه گرفتی تذکر اا که داده ات نعمت و نداده ات حکمت است
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      الهی خرم و دلشاد باشید ااا شما در زمره ی اوتاد باشید ااا چشم البته شبهای خنک تبریز به عالمی می ارزد حتما تشریف بیارید همگی نابیان ارجمند و عزیز قدم بر دیده
      المیرا قربانی

      درود اا عزیزم انشالله روحشان شاد اا ما هم تا صبح همان روز پیگیر بودیم اا و خیلی هم متأثر شدیم اا شهر تبریز رو خیلی دوست دارم باید یک بار آقای خوشرو رو بیارم تبریز رو ببینه اا خیلی گریه نکنید اا روزگار همین وزندگی جاودانه ما دنیای ابدی است اا آرام باشید و مرتب ذکر بگویید اا التماس دعا
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      دلخوشی و عشق و امید همیشه همراه باد ااا لبخند و یاریِ خدا ستاره و ماهِ تو باد ااا نه استادبانوجان امروز پنجشنبه ست همش گریه کردیم یه حس غربتی داشت شهر تبریز هم به دلیل مرگ شهدای بالگرد هم اینکه خیلی وقته تبریز نبودم ااا بداهه د
      المیرا قربانی

      تنهای تنها اا عرض ادب و احترام خدمت شما استاد عزیز اا خوش میگذره اا امیدوارم حال دلتان همیشه شاد و سلامت باشید

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0