جمعه ۱۱ آبان
|
دفاتر شعر جواد آتشبار (غافل)
آخرین اشعار ناب جواد آتشبار (غافل)
|
.((شرم حضور)).....
دیر وقتیست ...که من منتظرم....
ونگاهم ...
به فراسوی افق....
مات و مبهوت ...که شاید...
آری ای دوست......که شاید ...
خبری از تو بیاید...
و من غمزده ی بی سرو پا را..
زین خبر شاد نماید....
ولی ...افسوس و دو صد آه که خود میدانم...
تو دگر بار .....به این خانه ...نیایی...
و به من رخ ننمایی و..
بگویی..
تو کجا منتظر و عاشق مایی؟!!!...
شرمگینم.....ز حضورم....خجلم....
همه تقصیر ....من است..
که تو را آزردم...
عاشقت بوده ام و...آبرویت را بردم..
دل به عشق ملکوتی توأم....نسپردم...
تو دلت خون و...
من از خون دلت ...میخوردم....
و فقط حرف زدم ....کاش....
به پیش قدمت.....میمردم...
هی زدم داد...کجایی وکجایی وکجایی ؟..
توکشی ...آهی و آهی و...
بگویی...
ما که هستیم....تو ای عاشق بیچاره کجایی؟!!!...
ما که هستیم....تو ای عاشق بیچاره کجایی؟!!!...
#جواد_آتشبار
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.