بازی

درود بانو
غزلی ناب و زیباست
مبین مشکلات جامعه
دستمریزاد

درود سمانه عزیز
شعر زیبایست فقط همون مشکل وزن را دارید

سلام
ممنون از نوشته شما
بعضی ها.....
زیبا بود

قشنگ بود
یکی پیداشد هم زبان ماگردد
در کوچه های غربت رهنمایی ماگردد
حکیمی پیدا شد که درد من می فهمد
وسعت زخم نهان من میفهمد

از همه حرفهای ضد و نقیض , شکل مرموزی بعضی ها..............

دل سروده ی پرحرفی بود نازنین

درود سمانه ی قشنگم..
پرمحتواست و آموزنده..
مثل همیشه حرف ها داری برای گفتن..
گوشمون کاش شنوا باشه..
زنده باد..

سلام ودرود بر شما

این آتش گذشتن کار هر خامی نیست

درود بر خواهر عزیزم
زیباست
مرحبا

دخترم قشنگ سرودی قدری تو قافیه ها بیشتر کارکنی دلنشین تر خواهد بود .

باسلام بانو عالی موفق باشی

آفرین بر سمانه عزیز
زیبا و تاثیر گذار بود
درود بر شما

درود بر شما

سلام بر ادرینا عزیزم

شعر پرمعنایی بود با حرف های گفته و ناگفته آن

ترسیدم در شهر آشوبی شود از حرف های سوخته بعضی ها

پاینده باشید

سمانه بانوی عزیز
زیبا و دلنشین بود
مرحبا

هیس انگار از آن طرف شهر,داد میزنند تو را گوش کن!
با وزن این مصرع نتونستم کنار بیام

درود بزرگوار زیبا بود

درود بر شما

سلام بر بانوی اندیشمند سرکار خانوم هروی
دغدغه متاسفانه همه بانوان و وحشی صفتی بعضی ها را زیبا به تصویر کشیده ای و نجیبانه با تلمیح های خوبی....اما فقط تعمیم آن به همه (که البته در شعر شما ندیدم )درست نیست که مردان نجیب زیاد داریم و حتی بیشتر از بدها....و در کتاب لذات فلسفه ویل دورانت در بخش های بسیاری به این قضیه پرداخته ات که من بسیار تعجب کردم و چه حقایقی هستند واقعا........درود بر شما فرهیخته.....

شهر بیکار و میشوی انگار , مانع روزی بعضی ها ...

مرحبا بر ذوق و بیانتان
خوش بود و به دل نشست

سلام و درود
به خواندن مطلبم دعوتید
محبت نموده نظر خود را مرقوم فرمائید
با تشکر
http://sherenab.com/News-View-6729.html
لینک فوق را انتخاب و با کلیک راست open link را کلیک کنید

بسیار زیبا....

................. ........................
زیباااا بود سمانه جاااان
................. .......................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد فرزندی هم نداشت وتنها با همسرش زندگی میکرد در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد .
روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هر چه اورا نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد بروید از قصاب بگیرید تااینکه او مریض شد احدی به عیادت او نرفت این شخص در نهایت تنهایی جان داد هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود. همسرش به تنهایی او را دفن کرد. اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد وگفت :
کسی که پول گوشت رامیداد دیروز از دنیا رفت...!

زود قضاوت نکنیم

درود خواهر گرامی
بسیار زیبا و پر معنا سرودید
بارها شعرتان را باید خواند
[دیروز نظر گذاشته بودم ولی احتمالاً به علت اختلال ثبت نشده است]

سلام و درود به خواندن سلسله مطالب کوتاه تحول دعوتید این قسمت تحول زهرا قسمت دوم
http://sherenab.com/News-View-6735.html
لینک فوق را انتخاب و با کلیک راست open link را کلیک کنید

شعر شما محتوایی زیبا و واقع گرایانه داشت
صرفا قدری گردگیری زیبایی اش را بیشتر جلوه میدهد.

درودها بانویم

سلام و درود بانو هروی عزیزم
احسنت بانو شیوه مبتکرانه ای در استفاده از واژه ها داشتید واقعا شگفت زده شدم
بی اندازه بی اندازه بی اندازه زیاد دوست داشتم غزل تان را
✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋
هر شیرینی به تلخی و هر تلخی به شیرینی آمیخته است و هر زشتی از زیبایی نیز بهره دارد.
ــــــ علف هرز چیست؟ گیاهی كه نیكویی‌های آن هنوز كشف نشده است .
رالف والدو امرسون
✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋✽ ✾ ✿ ❀ ❁ ❃ ❋
همیشه باشید و بسرایید

درود بر شما بسیار زیبا بود