سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        بوسه

        شعری از

        آرزو نوری

        از دفتر هنوز نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۱۹ شماره ثبت ۴۵۱۰۵
          بازدید : ۵۴۹   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        دست ودلم
        به کاری نمی‌رود!
        از لبان تردت
        بوسه‌ای می‌خواهم
        مرگ!
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۲۳
        درود استاد عزیز من که کیفور شدم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۴۷
        درود بانو
        جالب و زیباست خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۰:۳۹
        کوتاه و زیبا و پر احساس سرودید خواهر ارجمند
        احسنت...
        مجنون ملایری
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۲۸
        باسلام‌ بانو بسیار عالی موفق باشی
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر خواهر خوبم
        مرحبا
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۰۹
        ............... خندانک خندانک خندانک ....................
        دست مریزاااد بانو خندانک خندانک
        هزاراان درود خندانک خندانک خندانک
        .............. خندانک خندانک خندانک ....................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        ﺩﻩ ﻣﺮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﻪ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻃﻨﺎﺏﺗﺤﻤﻞ ﻭﺯﻥ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﻘﻮﻁ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ:
        ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﻭﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻭﻗﻒ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻧﮑﻨﻢ ... ﻣﻦ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ
        ﺑﻪ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ .
        ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮐﻒ ﺯﺩﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ و ...

        شاد و خندان باشید خندانک خندانک
        بهروز عسکرزاده
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۵۲

        درود شاعر گرامی

        کلکتان نویساتر

        و زندگی درازتان سرشار از پادزهر یأس و مرگ؛
        باشید و بیافرینید.

        خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۲۳
        خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۳۷
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0