سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 خرداد 1403
    2 ذو الحجة 1445
      Saturday 8 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ خرداد

        حرفش را نزن

        شعری از

        سید حسین عمادی سرخی

        از دفتر دلنوشته ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۱۳ شماره ثبت ۴۴۵۲۷
          بازدید : ۶۶۱   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید حسین عمادی سرخی
        آخرین اشعار ناب سید حسین عمادی سرخی

        رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن
        ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن»*
        رفتنت طوفان به پا کرده ببین بعد از شما
        حال چشمم باز طوفانیست حرفش را نزن
        حال من وقتی که رفتی در مثل نه واقعا
        حال یک انسان قربانیست، حرفش را نزن
        چشم من نه، چشم کلّ شهر بعد از رفتنت
        ابرهای تیره، بارانیست حرفش رانزن
        رقص موهایت میان باد ، طبق شرع و دین
        حکم آن حبس است و زندانیست، حرفش را نزن
        از دو بیت ابرویت صدها غزل صادر شده
        منشا اشعار ایرانیست حرفش را نزن
        فکر یار دیگری غیر از تو شد بر من حرام
        فکر آن هم زشت و شیطانیست حرفش را نزن
        در خلیج عشق تو در گل نشسته قلب من
        در مثل کشتیّ ِ یونانیست حرفش را نزن
        شعرهایم را که خواندی گفتی این ها پیش من
        شعرهای پشت نیسانیست حرفش را نزن
        گفت قلبم بیت دیگر هم بگو، گفتم که نه!
        این خط و مصراع پایانیست حرفش را نزن
         
        *فرامرز عرب عامری
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۲۵
        سید بزرگوار سلام مرا خدمت استاد برسانید مرحبا به شما دو بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۰۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود برادرخوبم
        بسیارزیبا بود وهمراه باچاشنی طنز
        ماناباشی خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۳
        درود بزرگوار
        غزلی ناب و زیباست
        دستمریزاد خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۲۵
        حرفش را نزن!

        لذت بردم از سروده ی زیبایتان خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۵۹
        آفرین دوست عزیزم
        خیلی عالی سروده اید
        لذت بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۱۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر داداش گلم
        خیلی خوشم میاد از شعرات
        ساده و بی تعارف حرفتو خومونی میزنی
        مرحبا
        اسفندیار گلزار
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۰۱
        درود بر شما
        فکر یار دیگری غیر از تو شد بر من حرام
        فکر آن هم زشت و شیطانیست حرفش را نزن خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۰۹
        بسیار زیبا
        لذت بردم
        درود برشما
        خندانک
        شعرهایم را که خواندی گفتی این ها پیش من
        شعرهای پشت نیسانیست حرفش را نزن خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        محمدرضا آزادبخت

        م سر به سر اگر سرم برود هرگز نمی گذارم سر به نا سر رود در سرم این شد شش سر جناب فرشید خان جنگی در کارنیست غول شش سر نام شعرم است از دفتر بانوی ازلی
        افسانه نجفی

        تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
        فرشید به گزین

        ت ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوندو سر برود هم برآن سریم این میشه سه تا سر محمدرضاجان یعنی حداکثر قدرت ما پس قبول که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
        محمدرضا آزادبخت

        ه شاه به میل خود هرگز سوار بر اسب نمی شود مگر ملکه خورشید آفتابش را کجتر کند ستیز با تو معنا ندارد وقتی خورشید خودستیز تر از همه تاج را بر سر گذاشت ااافرشید جان نمی دانستی من شاعر معنا ستیزم و گاهی معنا گریز اصلا مفهوم شعربرای من معنا نداردفقط زیبایی شعر برایم مهم است ای دشمن نازنینم غول شش اسر از دست تو عصبی ست
        فرشید به گزین

        دریافتمت که فر خورشید تویی فرشید کجا قبله امید کجا ااا چه مشاعره معناستیزی شده البت به جز قسمت شاهانه

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0