سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
    22 شوال 1445
      Tuesday 30 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۱ ارديبهشت

        خواب ارغوانی

        شعری از

        سعید چرخچی

        از دفتر رویای ارغوانی نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ تير ۱۳۹۴ ۰۱:۵۷ شماره ثبت ۳۸۹۵۷
          بازدید : ۳۰۹   |    نظرات : ۲۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید چرخچی

        دوشینه به خواب ارغوانی

        از برکت و فیض آسمانی

        دل کرد به ملک دوست پرواز

        تا پرده بر افتد از رخ راز

        از مرتبت و زمان گذشتیم

        از دیده و از کران گذشتیم

        از عقل زمین و هوش انسان

        از جهل و خرد نبوغ پنهان

        از شور و نشاط و غصه و غم

        از بود و نبود و هر چه ماتم

        از انجم و از کرانه فهم

        از دانش و جهل و خرد و  وهم

        دیگر نه زمان . نه خوب و بد بود

        دیگر نه زمین . نه خوی بد بود

        ساقی به ترنم و ترانه

        گه غمزه و شور عاشقانه

        گاهی به نوای بربط و چنگ

        هم نام مرا ربود هم ننگ

        یک جام و دو جام و جام دیگر

        زین دام نرسته . دام دیگر

        مدهوش شراب چشم بودم

        مفتون سراب وصل بودم

        دیوانگی ام ز حد برون شد

        خنده همه اشک . اشک خون شد

        نه حد و حدود و باید و بود

        نه شرط و شروط و غایت و سود

        یک قطره که از برکت دریا

        در کف بگرفته آسمان را

        یک لحظه به اوج آسمانها

        بی بال گذر ز کهکشانها

        نه روز نه شب نه زشت و زیبا

        هر صورت و سیرتی فریبا

        دستم بگرفت و گفت با من

        دیدن به دل است نه دیده تن

        گفتا که به چشم دل بباید

        اضداد جهان به وحدت آید

        گر خوب و بد و زیاد و کم را

        از یاد بری نشاط و غم را

        دیگر تو نه نار . ناز بینی

        هم آتش و هم عذاب من را

        با عشق عجین عیان به عالم

        هم خلقت انس و جن و آدم

        از عشق اگر نشان نمی بود

        این جوشش بی امان نمی بود

        هر ذره ز عشق در تکاپو

        هر بلبل از اوست در هیاهو

        این سبز قبای سرو رعنا

        از عشق درون گرفته معنا
        .....
        ...
        .
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0