سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 1 خرداد 1403
  • روز بهره‌وري و بهينه‌سازي مصرف
  • روز بزرگداشت ملاصدرا، صدرالمتألهين
  • آغاز محاصرة اقتصادي جمهوري اسلامي ايران توسط آمريكا، 1359 هـ ش
14 ذو القعدة 1445
    Tuesday 21 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      سه شنبه ۱ خرداد

      داستان اصحاب اخدود

      شعری از

      صادق عماری

      از دفتر پند و داستان نوع شعر چهار پاره

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ ۱۴:۰۳ شماره ثبت ۳۴۸۰۴
        بازدید : ۶۲۹   |    نظرات : ۲۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      داستانی     شنیدنی       دارم
      باز آنرا            چو عبرتی پندار
      شاه ظالم    ،   زمان عهد قدیم
      در یمن بود   ،    او چه بد کردار
      =
      دین خود را فروخت     بی علت
      چون  به دینی دگر   طمع ورزید
      مردم خود   به آن فرا می خواند
      فرد شد   ، ناگزیر   ،       از تأیید
      =
      در طمع بود     دین خود را  نیز
      شهر دیگر          کند بدان تهدید
      دعوتی کرد             ملتی دیگر
      رد شد آن دعوتش      بلا تردید
      =
      حال او هم         به انتقام افتاد
      فکر بد کرد و      خواب بد او دید
      دشمنان را اسیر خود   می کرد
      قصد کشتن  مراسمی می چید
      =
      حفره ها   در زمین پر از آتش
      کنده او بود  ،   نامشان اخدود
      هر کسی    چون درون آن افتد
      کشته می شد  ز آتش و از دود
      =
      مردمان هم نظاره     می کردند
      عده ای چون ستمگر و بد حال
      منظری دلخراش و    بی مانند
      لیک آنان     ز دیدنش خوشحال
      =
      زنده زنده درون  شعله ی گود
      بی شمار از عدو به کشتن داد
      قوم او هم      مشوقش بودند
      او که بی غم    ز مردن افراد
      =
      خود و قومش   گناه بد کردند
      غافل از هر عقیده     یا ایمان
      تا سر انجام         از خدا آمد
      بر همه یک عذاب بی  غفران
      =
      آنچه عاید        ز پند این قصه
      عدل باشد      چو بهترین بنیاد
      با ستم کی شود حکومت کرد
      تا به کی هم بماند     آن بیداد
       
      ۱۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0