سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        ثانیه های پر درد

        شعری از

        وحید کاظمی

        از دفتر ازاین حرفهای قشنگ نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳ ۲۰:۴۹ شماره ثبت ۳۳۳۰۱
          بازدید : ۶۲۵   |    نظرات : ۶۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر وحید کاظمی

        به نام پروردگار
        ......
        با یک تیکه آهن یا یک دونه سنگ، رو دیواره زندون یه خط میکشم
        تنه زندگیم مثل دیوار زخمی شده،یه مردم که دارم نفس میکشم
        چه بی حوصله،خسته از هر در بستم و، دارم ثانیه ها رو هی میشمرم
        کناره تو بودن ،با تو عاشقی ،من از حس این آرزوها پرم
        من از دست این میله ها دلخورم
        من از آرزوهای شیرین پرم
        تو فکر یه آزادیه ممتدم
        نشستم فقط ثانیه میشمرم
        یه دیوار پر از خط کناره منه ،بجای تو دیوارشد همدمم
         منم خسته ازاین ابد خوردنو ،از آینده ی مرده و مبهمم
        تو این انفرادی چه تنهاس دلم، یکی نیست رو زخمم یه مرهم بشه
        یکی نیست بیاد حرفمو بشنوه، تا این عقده ها از دلم کم بشه
        من از حبس و از این ابد دلخورم
        من از انفرادی و غربت پرم
        تو فکر یه آزادیه ممتدم
        نشستم فقط ثانیه میشمرم
        تو رویای آزادیه این اسیر یه جاده اس, که اونم به تو میرسه
        به این آرزوی های سبز دلخوشم ،یکی نیست بگه کی ابد میرسه
        کی ابد میرسه ...
        یه سیگار خاموش و فکر و خیال ،تو گوشم فقط تیک تیکه ساعته
        دارم میشمرم ثانیه ،ثانیه،،،شمردن برام عادته، عادته
        تو هر اعترافم میبوسم تو رو ، منم مجرم حرفه از تو زدن
        ببین ای همه عشقم, آزادیم ،چقدر این جماعت با من و تو بدن
        من از دشنه و حرف زور دلخورم
        من از اعترافات واهی پرم
        تو فکر یه آزادیه ممتدم
        نشستم فقط ثانیه میشمرم
        ۱۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0